responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 90

را بست به طورى كه نتوانستند نزد همراهانشان بازگردند. آنان در كمال سختى ميدان نبرد را ترك گفته راه طرابلس را در پيش گرفتند. اندكى پس از آن نيز باليان ابلين و رينالد، رئيس صيدا، به بيرون معركه راه گشودند و آخرين كسانى بوند كه گريختند.

پس از شكست ريموند روحيه معنوى جنگجويان فرنگى به شدت پايين آمد و در آستانه تسليم قرار گرفتند. آنها دريافتند كه راه رهايى از مرگ دست شستن از جان است و اقدام به حمله‌هاى پياپى كردند. به طورى كه اگر لطف الهى نبود نزديك بود مسلمانان را با وجود كثرت نيرو جاكن كنند. ولى فرنگيان در هر نوبت حمله شمارى از نيروهاى خود را از دست دادند و به شدت تضعيف گشتند. مسلمانان آنان را در محاصره كامل قرار دادند و باقيمانده فرنگيان از يكى از تپه‌هاى منطقه حطين بالا رفتند و خواستند كه براى حفظ جان خود در آنجا خيمه‌گاه برپا كنند. اما شدت حمله‌هاى مسلمانان از جوانب مختلف اجازه رسيدن به هدف را به آنان نداد و تنها توانستند يك چادر آن هم براى پادشاهشان برپا كنند. مسلمانان صليب اعظمشان موسوم به صليب الصلبوت را از آنان گرفتند. به گمان مسيحيان در اين صليب قطعه‌اى از چوبى كه حضرت عيسى را با آن به دار آويختند نصب گرديده بود. گرفتن اين صليب، بزرگ‌ترين بدبختى فرنگيان بود و پس از آن به مرگ و هلاكت خويش يقين پيدا كردند. اين در حالى بود كه سواره نظام و پياده‌نظامشان يا به قتل مى‌رسيدند و يا به اسارت مى‌رفتند. پادشاه همراه با 150 سوار از سواركاران و شجاعان مشهور خويش باقى ماند.

ملك افضل فرزند صلاح‌الدين مشاهدات خود از آن روز را اين گونه نقل مى‌كند: «من در آن نبرد كنار پدرم بودم. اين اولين بار بود كه در كارزار شركت مى‌كردم. وقتى پادشاه فرنگ همراه آن گروه از آن تپه بالا رفت، به مسلمانانى كه در مقابلشان بودند سخت حمله كردند و آنان را تا نزديك پدرم عقب راندند. من به چهره پدرم نگاه كردم و او را سخت اندوهگين ديدم و رنگ از رخسارش پريده بود. او دستى به محاسنش كشيد و فرياد برآورد و گفت:

شيطان دروغ گفته است. سپس مسلمانان بازگشتند و از تپه بالا رفتند. من وقتى ديدم كه فرنگيان عقب نشستند و مسلمانان دنبالشان مى‌كنند، از شادى فرياد برآوردم: شكستشان داديم. فرنگيان بازگشتند و براى بار دوّم مسلمانان را تا نزديك پدرم عقب نشاندند؛ و او همانند بار نخست رفتار كرد. مسلمانان يورش بردند و آنان را تا تپه بازپس راندند. من نيز

نام کتاب : روزهای سرنوشت ساز در جنگهای صلیبی نویسنده : عسلی، بسام    جلد : 1  صفحه : 90
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست