نام کتاب : ارزیابی سیاسی - نظامی جنگ های پیامبر اکرم نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی جلد : 1 صفحه : 76
دست و پا افتادند و نمىدانستند چه بكنند. شهر در
اضطراب بود و چون دو تن از مسلمانان در دست قريش بودند، مىپنداشتند كه پيامبر (ص)
قصد آزاد ساختن آن دو را دارد، ولى آن حضرت آهنگ مكه نكرد و به مدينه بازگشت. [1]
پس از جنگ احزاب نبردى رخ نداد، مگر آنكه به پيروزى
مسلمانان انجاميد؛ و اين بود معناى سخن رسول خدا (ص) كه پس از جنگ احزاب فرمود:
امروز ما با آنان پيكار مىكنيم و آنان با ما پيكار
نمىكنند.
ديگر از نشانههاى برترى نظامى مسلمانان، افزايش
لشكركشيهاى مسلمانان است.
غزوه بنىقريظه در سال پنجم و غزوههاى بنى لحيان،
ذى قَرَد، بنى مصطلق و حديبيه در سال ششم هجرى صورت گرفت. از همه مهمتر آنكه رسول
خدا (ص) در سال ششم نامههاى چندى به حاكمان نقاط مختلف جهان نوشت. [3]
اين در حالى است كه بتپرستان مكه و آنهايى كه
رؤياى از بين بردن حكومت اسلامى درسر مىپروراندند، قادر به انجام هيچ اقدامى
نبودند و تنها خودشان را حفظ مىكردند.
عمليات نظامى فراوان مسلمانان، مكيّان را در حالت
اضطراب نگه مىداشت و هر لحظه منتظر بودند كه پيامبر (ص) براى تلافى جنگ احزاب به
سوى آنها لشكر بكشد. در همان روزهايى كهاحزاب مدينه را درمحاصره داشتند، ابوسفيان
نامه زير رابه رسولخدا (ص) نوشت:
... من به لات و عزّى سوگند مىخورم كه با جمع خود
به سوى تو آمديم و تصميم داشتيم كه به هيچ وجه به سويت برنگرديم مگر آنكه تو را
درمانده سازيم، ولى ديديم كه برخورد با ما را خوش نداشتى و خندقها و تنگناهايى
فراهم ساختهاى، اى كاش مىدانستم چه كسى اين كار را به تو آموخته است. اكنون هم
اگر برمىگرديم، براى شما از طرف ما روزى چون احد خواهد بود كه در آن زنها گريبان
خواهند دريد. [4]