2- نمايش محبوبيت پيامبر: آخرين فرد مذاكره كننده
شخصى به نام «عروة بن مسعود ثقفى» بود. وى هنگام مذاكره با پيامبر (ص) برخوردى
بىادبانه داشت و مسلمانان نيز با او به درشتى برخورد كردند. وى كه شيفتگى اصحاب
را نسبت به رسول خدا (ص) ديده بود، از بيان آن در نزد قريش نتوانست خوددارى كند و
چنين گفت:
اى گروه قريش! من به دربار خسروان ايران و قيصر روم
و پادشاه حبشه رفتهام. اما به خدا قسم پادشاهى را در ميان رعيتش چون محمد در ميان
اصحابش نديدهام. مردى را ديدم كه هرگز از يارى او دست برنمىدارند. اكنون ببينيد
صلاح شما در چيست. [2]
رسول خدا (ص) نيز در مقابل، كسانى را نزد قريش
فرستاد، اما آنها برخوردى ماجراجويانه داشتند. در يك نوبت شتر فرستاده پيامبر (ص)
را پى كردند و خودش را هم مىخواستند بكشند. در نوبت ديگر فرستاده آن حضرت را
گروگان گرفتند و شايع شد كه او را كشتهاند و آن حضرت همچنان خويشتندارى ورزيد. [3]
سرانجام، قريش فردى را فرستادند، تا پيمان صلحى را
با پيامبر (ص) ببندد با اين شرط كه پيامبر (ص) از ورود به مكه صرف نظر كند. رسول
خدا (ص) هم از جايى كه قصد جنگ نداشت، حاضر شد با قريش صلح كند. اين كار مورد
اعتراض برخى از همراهان حضرتش قرار گرفت، ولى پيامبر آنان را متقاعد كرد كه مصلحت
مسلمانان در صلح است. [4]
پيمان صلح
مهمترين مفاد پيمان حديبيه اينها بود:
1- توقف جنگ براى مدت دهسال. دراين مدت مردم در
امان باشند و هر يك از اصحاب پيامبر (ص) كه بخواهد براى حجّ يا عمره يا تجارت به
مكه برود، جان و مالش در امان باشد.
[1] سِیره ابن هشام، ج 3، ص 326؛ تارِیخ پِیامبر
اسلام، ص 462.