نام کتاب : ارزیابی سیاسی - نظامی جنگ های پیامبر اکرم نویسنده : پژوهشکده تحقیقات اسلامی جلد : 1 صفحه : 99
شايد يكى از قبيلههاى اطراف اين آتش را افروخته
باشد، ولى او منكر شد و مطمئن بود كه قبيلههاى اطراف چنين جمعيتى ندارند. [1]
روز بعد ابوسفيان خود را به سپاه اسلام رساند.
عباس، عموى پيامبر (ص) كه بتازگى به آن حضرت پيوسته بود. با اجازه وى ابوسفيان را
بر ترك خود نشاند و در ميان اردوگاه گردش داد. ابوسفيان از انبوهى و عظمت سپاهيان
اسلام شگفت زده شده بود و با ناباورى مىديد كه همه قبيلههاى قدرتمند مدينه و نيز
قبيلههاى ميان راه مكه و مدينه به اسلام گرويدهاند.
وحشت سراسر وجودش را فراگرفته بود. او كه سقوط نه
چندان دور مكه را حتمى ديد، خدمت رسول خدا (ص) آمد و براى نگهدارى جان خود از خطر
مرگ اظهار اسلام كرد. [2] به اين ترتيب، اولين گام ورود به شهر برداشته شد، چون
مكه اينك رئيس و فرماندهى نداشت كه در مقابل سپاه اسلام مقاومت كند.
چگونگى ورود به شهر
رسول خدا (ص) هيچ گاه از مكر دشمن غافل نبود و در
يك اقدام نظامى، همه جنبهها را رعايت مىكرد. با آنكه ابوسفيان اسلام آورده بود و
از نيروهاى نظامى قريش هم خبرى نبود، احتمال مىرفت كه نيرنگى در كار باشد
ونيروهاى دشمن در خارج شهر سنگر گرفته باشند و پس از ورود پيامبر (ص) هجوم
بياورند. در صورت ورود سپاه از يك راه و غافل ماندن از راههاى ديگر، احتمال چنين
خطرى افزايش مىيافت. از اين رو حضرتش به سپاهيان اسلام فرمان داد كه از چهار نقطه
وارد شهر شوند و توصيه كرد كه جز در صورت ناچارى با كسى نجنگند تا مكه بدون جنگ
فتح شود. پس از صدور اين فرمان، به پيامبر (ص) خبر رسيد كه فرمانده يكى از يگانها
سخنى گفته است كه از آن بوى انتقام و خونريزى مىآيد. حضرت بىدرنگ به اميرمؤمنان
(ع) دستور داد كه برود و