نام کتاب : آشنایی با تاریخ اسلام و ایران نویسنده : برهانیان، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 24
تصرف خراسان و سرگذشت آخرين پادشاه ساسانى
يزدگرد سوم، كه پس از سقوط تيسفون به همراه خانوادهاش
گريزان و آواره گشته بود، تا واپسين روزهاى عمرش در صدد بازپسگيرى تاج و تخت بود.
وى در مدت يازده سال سرگردانى هر از چند گاهى سپاهى در مقابل مسلمانان مجهز مىساخت،
ولى هيچ يك از اين تلاشها به نتيجه نرسيد. مقاومتهايى كه پس از فتح نهاوند در برابر
سپاه اسلام صورت مىگرفت، غالباً پراكنده و ناپايدار بود و به سهولت از سوى اعراب شكسته
مىشد.
لشكريان اسلام، كه در كمتر از يك دهه توانسته بودند قلمرو
خويش را تا سرحدّات خراسان برسانند، در تعقيب يزدگرد وارد اين منطقه شدند. [1] گمان
مىرود كه اگر يزدگرد سوم به اين ناحيه نمىگريخت، فتح خراسان و ماوراء النهر بسيار
ديرتر اتفاق مىافتاد؛ چرا كه اين سرزمين نسبت به مركز خلافت بسيار دور بود و مسلمانان
از اين موضوع رعب و هراس داشتند.
عمر از پيشرفت مسلمانان به سوى نواحى شرقى بيم داشت، ولى
با وجود بى ميلى خليفه سرداران فاتح نيروهاى خود را به سوى شرق پيش راندند. ابوموسى
اشعرى پس از فتح نواحى شمال شرقى ايران به مجاورت مرزهاى خراسان رسيد و چون فتح خراسان
در مأموريت او نبود، از خليفه كسب تكليف كرد. عمر نيز كه چندان مايل به ادامه فتوحات
در اين نواحى نبود، در نامهاى ابوموسى و لشكريانش را از ادامه فتوحات در خراسان بازداشت.
خليفه در قسمتى از اين نامه مىنويسد: «چه خوش بود ميان ما و آنها دريايى از آتش بود.»
[2] على بن ابى طالب (ع)، كه در مجلس حاضر بود، علت اين بدبينى را از خليفه پرسيد.
عمر دليل خود را دورى راه و فتنه و آشوب اهالى آن بيان كرد. امام على (ع) ضمن ردّ اين
نظر بدبينانه، به بيان امتيازات و ويژگى شهرهاى خراسان پرداخت و خليفه را به ادامه
فتوحات در اين منطقه تشويق كرد [3].
مسلمانان به فرماندهى عبداللَّه بن عامر بن كريز شهرهاى
خراسان را يكى پس از ديگرى تصرف كردند. [4] عدم وجود يك حكومت مركزى كار را براى مسلمانان
بسيار آسان مىساخت.
يزدگرد، كه در اين زمان از شهرى به شهر ديگر گريزان بود
و از شاهنشاهى عنوانى بيش نداشت،
[1] . سيد احمد بن زينى دحلان، الفتوحات الاسلاميه بعد
مضى الفتوحات النبويه، الجزء الاول، ص 133