نام کتاب : آشنایی با تاریخ اسلام و ایران نویسنده : برهانیان، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 35
از اوضاع سياسى ايران در نخستين روزگاران پس از فتح، اطلاعات
كمى موجود است.
دين اسلام با انسجام و يكپارچه ساختن ايران، به عنوان
يكى از مهمترين مظاهر تجلى وحدت سياسى و اجتماعى ظاهر شد؛ وحدتى كه اين سرزمين از
دوره هخامنشى به بعد فاقد آن بود. [1]
با ورود مسلمانان اين سرزمين بخشى از قلمرو بزرگ دنياى
اسلام گرديد و اداره آن زير نفوذ دستگاه خلافت مركزى درآمد و بدين ترتيب از حالت مستقل
و خودگردانى به درجه نازل وابستگى به حكومت نوبنيانى مبدّل گرديد كه نخست در مدينه
و سپس در شام به رهبرى خلفاى راشدين و خليفگان اموى تشكيل شده بود.
در تقسيم بندى سياسى دستگاه خلافت، استان عراق، كه قسمت
عمده شهرهاى ايران را شامل مىشد، از طريق نايبى كه به نام او در خراسان و در شهر مرو
مستقر بود، اداره مىگشت و ساير حكمرانان محلى تابع والى عراق بودند.
درباره دستگاه ادارى داخل كشور بايستى اشاره كرد كه با
آغاز استيلاى مسلمانان، در حكومتهاى محلى تغيير چندانى حاصل نشد و بسيارى از حكمرانان
بر همان نسق سابق بر مسند خويش ابقا شدند. البته اين حكمرانان مىبايد دين اسلام را
پذيرا مىشدند و به تبعيت دستگاه مركزى خلافت تن مىدادند. [2] از وظايف مهم اين واليان
هماهنگى و هم انديشى با نيروهايى بود كه از جانب مسلمانان در مناطق مفتوحه باقى مىماندند
و يا از جانب حكومت مركزى گسيل مىشدند.
به طور معمول پس از فتح هر منطقه نمايندهاى از مسلمانان
با تعدادى قشون از سوى دستگاه خلافت در منطقه باقى مىماند. اين عمل گرچه بيشتر در
جهت اهداف سياسى و حفظ امنيت و آرامش منطقه و جلوگيرى از شورش و تمرّد اهالى صورت مىگرفت،
ولى مقاصد ديگرى نيز در وراى آن مطرح بود. همراه عاملان حكومتى، قاضى، امام و علاوه
بر آنها دو نفر تحت عنوان محصّل براى جمع آورى ماليات و ديگرى با عنوان محتسب جهت حفظ
نظم و مراعات اخلاق و رفتار جامعه فرستاده مىشد. [3] اين سياست مسلمانان در كنترل