نام کتاب : آشنایی با تاریخ اسلام و ایران نویسنده : برهانیان، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 37
جلوه بارز اين مسئله در عبارت خداى تعالى منعكس مىگردد
كه فقير و غنى، برده و آزاد، و هر كس كه به دين محمد (ص) لبيك گفته و در يك صف خداى
خويش را مىستايند.
نظام اجتماعى عصر ساسانى نظام طبقاتى بود و ارتقا از طبقهاى
به طبقه ديگر محال بود.
بناى طبقات اجتماعى، كه از عهد اردشير (نخستين پادشاه
ساسانى) نهاده شده بود، به هر قشرى وظيفهاى مخصوص سپرده بود كه تغييرپذير نبود. [1]
خون و مالكيت دو ركن اساسى جامعه بود و تمام قوانين مملكت در راستاى حفظ اين دو ركن
تنظيم مىگشت. [2]
نفى اصالت طبقات، برابرى حقيقى و يكسانى حقوق افراد، تسلط
انسانى و عدالت اجتماعى اسلام موهبتى بود كه عنصر ايرانى پيش از اين هماره از آن محروم
بود. اسلام براى توده جامعه ارمغان خوش آزادى، عدالت و مساوات اجتماعى را به همراه
داشت و قشر فرودست جامعه را از وضعيت ناهنجار اجتماعى رهانيد. اسلام از بدو ظهور با
هر سليقه و انديشهاى كه با تفكر دينى در تضاد و تزاحم بود مبارزه كرد و هر گونه مليت
پرستى و نژادگرايى را منسوخ نمود، هيچ يك از امتيازات اجتماعى را به رسميت نشناخت و
كامجويى گروهى بر گروه ديگر را مذموم شمرد [3]. بر همين مبنا امتيازات اجتماعى و خانوادگى،
كه براى مدتهاى طولانى به صورت توارث در بين طبقات بالاى جامعه ردّ و بدل مىگشت، به
عنوان مانعى در راه استقرار عدالت و برابرى اسلامى حذف شد و اشراف و بزرگان با مردمى
كه ساليان سال از تبعيضات غير عادلانه آنها زجر كشيده بودند، در يك سطح قرار گرفتند.
شكست حصارهاى طبقاتى و آزاديهاى اجتماعى، به زودى تأثير
خود را بر جامعه بسته ايران ساسانى بر جاى نهاد. تحرك اجتماعى شديد پس از اسلام و به
زعم كريستن سن «برقرارى حكومت عامّه» [4] گرچه معايبى داشت، به طور كلى از نتايج مثبت
ورود اسلام به ايران به شمار مىآيد.
با كاهش تبعيضات نارواى اجتماعى و استبداد طبقاتى تحوّل
چشمگيرى نيز در فضاى