نام کتاب : آشنایی با تاریخ تمدن اسلامی نویسنده : بینش، عبدالحسین جلد : 1 صفحه : 128
2. رواج يك زبان غربى در ايران: رواج
زبان عيلامى، كه زبانى غربى است، در ايران نشان دهنده وسعت نظر فرمانروايان اين
دوره است. آنان اين زبان را علاوه بر ايران در هند نيز رواج دادند.
3. گسترش هنر: گسترش هنر
ايرانى در هند مرهون تلاشهاى فرهنگى اين دوره است.
4. تساهل دينى: فرمانروايان
هخامنشى در امور دينى اهل تسامح و تساهل بودند؛ و چون خودشان موحّد بودند، به
اقوام موحد- و در رأس آنها يهوديان- توجه داشتند.
5. مبادله فكرى ميان شرق و غرب: هخامنشيان
از لحاظ فرهنگ مادى و معتقدات دينى و فرهنگ معنوى، نخستين كسانى بودند كه صور و
افكار را بين شرق و غرب مبادله كردند. آنان تقريب اين دو جهان را با تمدنهاى آنها
تحقق دادند و بدين وجه براى آينده طريقى را كه جهان ايرانى مىبايست در آن راه سپر
گردد هموار كردند. [1]
6. جنبههاى فرهنگى: فرهيختگى،
پارسايى و ورزيدگى ارزشهايى است كه در ايران باستان از جايگاهى ويژه برخوردار
بودند. در مذهب زردشت- كيش ايران باستان- راستى، درستى، دادگرى، خويشتندارى،
دليرى و سپاسدارى در زمره فضايل عمده قرار داشتند. مطابق تعاليم زردشت از آموختن
دانش به ديگران نبايد دريغ كرد: چون به گسترش فرهنگ مىانجامد:
«به فرهنگ خواستارى كوشا باشيد، چه فرهنگ تخم دانش و
بُرِشِ خود، و خرد رهبر دو جهان است ... فرهنگ اندر فراخى پيرايه، و اندر سختى
پناه، و اندر پريشانى دستگير و اندر تنگى پيشه است.» [2]
مفيد بودن افراد براى جامعه در ايران باستان يك اصل
بود؛ و كودكان بايد سودمند تربيت مىشدند. اين موضوع چنان اهميتى داشت كه در
نيايشهاى آنان گنجانده شده بود: «اى اهورا مزدا، به من فرزندى عطا فرما كه با
تربيت و دانا بوده، در هيئت اجتماع داخل شده به وظيفه خود رفتار نمايد- فرزند رشيد
و محترمى كه حاجت ديگران را برآورد. فرزندى كه بتواند در ترقى و سعادت خانواده و
شهر و كشور خود بكوشد.» [3]
[1] .
تاريخ ايران از آغاز تا اسلام، گيرشمن، ترجمۀ دكتر محمد معين