نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 100
مىخواند،
با آنها اتمام حجت مىنمود؛ حقايق را براى آنها بازگو مىكرد. از فضايل، حقانيت،
ايمان و اعتقاد خود براى آنها مىگفت. خود را از راه رسول خدا (ص) جدا نمىدانست و
در نهايت آنها را تهديد به مرگ و هلاكت و خسران در دنيا و آخرت مىنمود. با اصحاب
جمل نيز چنين عمل نمود. با طلحه و زبير و آنهايى كه كشته شدن عثمان را به او نسبت
داده و از اين راه درپى ايجاد فتنه و فساد و فريب مردم بودند نيز چنين رفتار كرد.
آنها را توبيخ و سرزنش كرد، از شجاعت و دلاورى و فضايل خود اظهار نمود، در برابر
تهديد دشمن، ايمان، يقين و بصيرت خود را همانگونه كه استوار و پر صلابت بوده است
اعلام مىدارد و مىفرمايد:
... و
شگفت است كه از من مىخواهند به ميدان كارزار آيم و در نبرد پايدارى نمايم. مادر
بر آنها بگريد، تاكنون هيچ كس مرا از جنگ نهراسانده و از شمشير نترسانده است و
همانا من به خداى خود يقين دارم و در دين خود هيچ شبههاى ندارم.
آنگاه كه
امام (ع) تاخت و تازهاى دشمن بيگانه را از يك سو و سستى و بىلياقتى سپاهيان خود
را در دفاع از مرز و بوم سرزمينهاى اسلامى از سوى ديگر احساس مىكند و ياران خود
را در دفاع از حق و اطاعت از دستورات الهى امامشان متفرق و پراكنده و سپاه دشمن را
در دفاع از باطل و اجراى فرمان شيطانى پيشوايشان مصمّم مىيابد. خيلى بر امام سخت
و ناگوار است. لشكرى كه چنين امام پيشتاز و برحقى دارند در مقابله با سپاهى كه
پيشواى آنها از حق بدور است و در حال حمله به سرزمين آنهاست، سستى از خود نشان
دهند. بىوفايى ياران به قدرى امام (ع) را رنجيده خاطر مىسازد كه آرزو مىكند كه
ده نفر از اينها را با يك نفر از لشكر معاويه مبادله كند و به يقين سوگند ياد
مىكند كه اگر كارزار به مرحله سخت خود برسد، همه آنها از او جدا خواهند شد و او
را تنها در مقابل انبوه دشمن رها خواهند كرد، [2] امّا همانگونه كه خود به مردم
سفارش كرده: