نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 111
نگردد،
يكى از دو ناقه را به او هديه خواهم كرد. غير از امام (ع) كسى جرأت چنين كارى را
نكرد. بيدرنگ گفت: اى رسول خدا (ص) من چنين كارى را انجام دهم. پيامبر (ص) فرمود:
برخيز و نماز بجاى آر. امام نماز را شروع كرد و در حال تشهد به خاطر مباركش رسيد
كه از اين دو ناقه، بهترش را بگيرد و آن را قربانى كرده و در راه خدا صدقه بدهد.
آنگاه كه
امام از نماز دست كشيد، پيامبر (ص) على (ع) را از اين حالت خبر داد. امّا گفت:
اين فكر
شما براى خدا و امر آخرت بود نه براى دنيا و شخص خودت. پيامبر (ص) هر دو ناقه را
به او بخشيد و او نيز هر دوى آنها را قربانى كرده و بيچارگان و نيازمندان را طعام
داد.» [1]
على (ع) همگام با قرآن همراه با سنّت
قبل از
آنكه به كلام رساى امام (ع) و زبان گوياى او در هماهنگى راستينش با قرآن و سنّت
پرداخته شود، بهتر است برخى از شواهد تاريخى، گفتارها و روايات و پرتوى از كلام
خود امام (ع) در باره مصاحبت و همراهى آن حضرت با خورشيد فروزان نبوّت سرور دو
عالم، حضرت محمد (ص)، يادآورى گردد.
مورخان و
سيرهنويسان همه اتفاق نظر دارند كه على (ع) از دوران كودكى، سن پنج يا شش سالگى
در خانه رسول خدا (ص) و در دامن پر از رأفت و رحمت آن بزرگوار رشد كردو تربيت يافت
و از همان آغاز با اخلاق غير از پيامبر (ص) آشنا نشد. البته ممكن است در بين
مورخان راجع به اينكه به چه انگيزهاى رسول اكرم (ص) على (ع) را از ابتداى كودكى
از عموى خود گرفت و در نزد خودش نگهدارى و مراقبت كرد اختلاف نظر باشد، كه برخى
گفتهاند چون رسول خدا (ص) مدتى را در تكلف عمويش ابوطالب بود، خواست كه با اين
كارش، خدمات و زحمتهاى عمويش را جبران كند. [2]
بعضى
ديگر گفتهاند سال گرانى و سختى پيش آمد و ابوطالب تنگدست بود و عائلهاش زياد،
رسول خدا به همراه دو تن از عموهايش براى مشاركت در كفالت عائله عمويشان ابوطالب،
نزد او رفته و اين پيشنهاد را به او دادند. ابوطالب گفت: به غير از