من و
رسول خدا (ص) مانند دو شاخهايم از يك درخت و چون آرنج به بازو پيوستگى و اتصال
داريم.
اين
اتصال و پيوستگى اتصال نبوّت و امامت است كه اكمال دين و اتمام نعمت را بدنبال
دارد. اين پيوستگى، پيوستگى كتاب و عترت است كه هرگز جدا شدنى نيستند. و اين
پيوستگى چون سر به بدن است كه جدايى آنها عدم آنهاست. و اين پيوستگى به بلنداى
زمان تا قيامت است و على (ع) روح امامت در كالبد نبوّت است.
اين
اتصال و پيوستگى در زمان حيات پر بركت پيامبر اكرم (ص) جلوههايى از پيوستگى شاگرد
و معلم بود، فرزند و پدر بود، برادر و برادر بود، امّا در بالاترين حالاتى كه تصور
آن براى انسان كار آسانى نيست. و پس از رحلت جانگداز رسول اكرم (ص)، اين اتصال در
راستاى استمرار خط نبوّت و تداوم راه رسالت و زنده نگه داشتن دين محمّد (ص)، در
مقام امامت، جلوهگر بوده است. اگر چه به ظاهر مدت چند سالى خواستند بين اين
پيوستگى ناگسستنى، جدايى ايجاد كنند.
دكتر سيد
محمدباقر حجتى در مقالهاى با عنوان «گذرى كوتاه بر پيشينه وحدت»، در ششمين
كنفرانس بينالمللى وحدت اسلامى، در شهريور 1372، بياناتى آوردهاست كه يادآورى
قسمتى از آن در اين بحث، مىتواند در خور اهميت باشد:
«امير
المؤمنين على (ع) كه به حق پس از پيامبر اسلام (ص) امام و راهبر مسلمين بود، عملًا
مقام پيشوايى و رهبرى امامت را بلافاصله پس از رحلت آن حضرت به عهده داشت، و خلفاء
قبل از او كه صرفاً قدرت اجرائى- نه رهبرى- را در اختيار داشتند همواره از
رهنمودهاى اين بزرگوار بهره مىجستند، و هر مسأله معضل دينى و يا سياسى پيچيدهاى
كه پديد مىآمد گشاينده آنها راهبريهاى فرزانه على (ع) بوده است، و تاكنون از هيچ
خليفهاى از خلفاء سهگانه- كهپيش از آن حضرت قدرت اجرايى را به عنوان «خليفه» در
دست داشتند- در متون دينى و تاريخى با عنوان «امام» تعبير نشده است، در حاليكه
بسيار مىبينيم كه از
[1] .
نهجالبلاغه، نامۀ 45. (در بعضى از نسخهها: «كالضوء من الضوء» است.)
نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 117