نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 119
آنگاه كه
خوارج از امام كناره گرفته و عليه او صفآرايى كردند و با فرياد «لا حكم الّا
للَّه» امام (ع) را محكوم به كفر و خروج از دين خدا نمودند، آن حضرت در مقابل آنها
ايستاد و با بياناتى بس رسا و شيوا حقايق را بازگو كرد. همراهى و هماهنگى خود را
با قرآن و سنت رسول خدا (ص) به عنوان بهترين دليل براى اثبات حقانيت خود آورد و
فرمود:
... و
همانا كتاب خدا با من است از زمانيكه با آن مصاحبت و همراه گشتهام، هرگز جدا
نشدهام. و ما به همراه رسول خدا (ص) بوديم (با كفار و مشركين مىجنگيديم) و قتل و
خونريزى ميان پدران و فرزندان و برادران و خويشان دور مىزد. با اين وجود هر مصيبت
و سختى باعث افزايش ايمان ما مىگشت و قدرت ما را در پيمودن راه حق و تسليم شدن در
برابر امر الهى و شكيبايى بر درد جراحتهاى سوزان را بيشتر مىنمود ...
وقتى كه
سپاه معاويه در جنگ صفين، در برابر ضربههاى كشنده شمشير على (ع) و يار با وفا و
دلاورش مالك اشتر خود را در معرض شكست قطعى و هلاكت ديدند، بنا به پيشنهاد عمرو بن
عاص كه در مكارى و حيلهگرى گوى سبقت را از همه حيلهگران و روبهصفتان ربوده بود،
قرآنها را بر سر نيزه كرده و ادّعاى مسلمانى نمودند و گفتند، جنگ و خونريزى تا
كى؟! بين ما و شما قرآن حاكم است! امّا على كه (ع) خود قرآن ناطق بود و چون
شاهبازى تيزبين از فراز آسمان و نقطه اعلاى علم و معرفت، تمام كمينگاههاى زمين را
زير نظر داشت و از هرگونه نفاق و حيلهگيرى در پس پردهها، آگاهى داشت و به يقين مىدانست
اگر امروز به خواسته سپاه دشمن توجه كنند و پيشنهاد آنها را بپذيرند، فردا به قدرت
رسيده و همين مردم را در نهايت سختى و تنگناى زندگى قرار خواهند داد. بر همين اساس
امام (ع) به سپاه خود گفت اهل شام كه قرآنها را سر نيزه كرده و از ما صلح
مىخواهند، ظاهر اين امر ايمان و خداپرستى است امّا باطنش ستم و