responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم    جلد : 1  صفحه : 144

امام على (ع) به عمرو گفت: امّا من بدم نمى‌آيد كه تو را بكشم.

على (ع) فرمود: اى عمرو تو گفته بودى اگر كسى مرا به سه چيز فرا بخواند، يكى از آنها را مى‌پذيرم. عمرو گفت: درست است. على (ع) فرمود: ترا به شهادتين فرامى‌خوانم.

عمرو گفت: اين را نخواستم، دومى را بگو. على (ع) فرمود: از تو مى‌خواهم به شهرت برگردى. گفت: زنان قريش به بدى از من سخن بگويند و مرا ترسو خوانند، سومى را بگو. على (ع) فرمود: مبارزه! عمرو گفت: اين خصلتى است كه هرگز گمان نمى‌كردم احدى از عرب مرا از آن به وحشت اندازد.

على (ع) فرمود: چگونه با تو بجنگم، تو سواره هستى و من پياده! عمرو از اسب خود بر زمين جهيد و آن را پى كرد و شمشيرش را از نيام بركشيد، گويى آتشى است كه زبانه مى‌كشد. ضربه‌اى بر امام فرود آورد. امام ضربه را از خود دفع كرد امّا قسمتى از سر مبارك امام را گرفت و زخم كرد. على (ع) ضربه‌اى بر دو ساق پايش فرود آورد كه هردوى آنرا يكجا قطع كرد. عمرو بر زمين افتاد. امام ريش او را گرفت و سر از بدنش جدا كرد [1] و آن را به عنوان هديه به سوى رسول خدا (ص) آورد در حالى كه از سر مبارك امام خون بر صورتش جارى شده است و از سر بريده عمرو خون در حال چكيدن است، امّا چهره امام از خوشحالى مى‌درخشد. مسلمانان كه از وحشت و اضطراب نفسهايشان در سينه‌ها حبس شده بود، با ديدن چنين منظره‌اى از پيروزى، دلهايشان به پرواز در آمد و آرامش و اطمينان دوباره به آنها برگشت. على (ع) سر را در مقابل رسول خدا (ص) گذاشت. ابوبكر و عمر برخاستند و سر مبارك على (ع) را بوسه زدند. عمر به على (ع) گفت: چرا زره او را برنكندى، در بين عرب مثل آن زره يافت نمى‌شود! على (ع) گفت: از اينكه زشتى‌اش آشكار شود شرمم آمد. دشمنان اسلام در آغاز جنگ با ديدن چنين صحنه‌اى به وحشت افتادند براى كشته شدن دلاور و بزرگشان خيلى بى‌تابى كردند، براى رسول خدا (ص) ده هزار درهم فرستادند تا جنازه كشته آنها را بدهد. پيامبر (ص) فرمود: از آنِ خودتان، ما بهاى مردگان را نمى‌خوريم ... [2]


[1] در بعضى از نقل هاى تاريخى آمده است در لحظه اى كه على (ع) خواست سراز بدن عمروجدا كند او بر امام جسارت كرد و آب دهان بر روى مباركش انداخت على (ع) بعد از مكث كردن و خاموش شدن آتش غضب خويش سر او را فقط براى رضاى خدا جدا كرد

[2] ر ك منبع پيشين ص 113 به بعد

نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم    جلد : 1  صفحه : 144
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست