نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 154
فيها مَقاماً مِنّى؟ لَقَدْ نَهَضْتُ فيها وَ مَا بَلَغْتُ
الِعْشرينَ وَها أَناذا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السّتينَ. وَ لكِنْ لا رَأْىَ لِمَنْ
لا يُطاعُ» [1]؛
خدا شما
را بكُشد! كه دلم از دست شما پر خون و سينهام آكنده از خشم است كه پياپى جرعه
اندوه به كامم ريختهايد و با نافرمانى و يارى نكردنم رأى و انديشهام را به تباهى
و فساد كشاندهايد. تا آنجا كه قريش گفتهاند پسر ابوطالب شجاع است امّا علم جنگ
كردن ندارد. خدا پدرشان را بيامرزد! كداميك از آنان پيشتر از من در ميدان جنگ بوده
و بيشتر از من نبرد دليران را آزموده است؟ هنوز بيست سال نداشتم كه پا در معركه
گذاشتم و اكنون ساليان عُمرم از شصت مىگذرد. امّا كسى را كه فرمانش نمىبرند،
سررشته كار از دستش برون است.
حضرت على
(ع) در دوران كوتاه حكومتش با فتنههاى بسيار زيادى مواجه بود و او پيش از آنكه
حكومت را قبول كند و مردم با او بيعت كنند، آينده امر خلافت و رويارويى با فتنهها
را مىنگريست و حال مردم را مىدانست و به همين جهت بود كه در ابتداى امر، خلافت
را قبول نمىكرد، امّا اصرار و پافشارى بيش از حد مردم و هجوم آنها به منزل امام
براى بيعت با او، امام را برآن داشت كه حكومت را بپذيرد و امام از همان آغاز با
درايت و آيندهنگرى و بصيرت كامل تمام توان خود را در برپا داشتن حق و از بين بردن
باطل بكار گرفت و به غير از اين هدف مقدس هيچ ارزشى براى حكومت و خلافت قائل نبود.
حكومتى
كه ديگران براى رسيدن به آن با داشتن مقاصد دنيوى و آرزوهاى نفسانى، به هرگونه
فتنه و فساد دست مىآويختند در نزد امام از كفش كهنه وصله خوردهاى، كم ارزشتر
بود. آنچه براى امام (ع) مهم و ارزشمند است. تحقّق حق و برپايى دين و سنت پيامبر
(ص)، گسترش عدالت، رسيدگى به مظلوم و ضعيف، قطع كردن دست تبهكاران و ستم پيشهگان
و از بين بردن بدعتهاست. امّا آتش فتنهها يكى پس از ديگرى شعلهور مىشوند، امام
را در تنگنا قرار مىدهند و با چنگ زدن به هر رشتهاى در جلوگيرى از پيشرفت اهداف
امام (ع) مىكوشند و در اين راه سپاهى گرد هم آورده و اعلام جنگ مىكنند. در بصره
كسانى مانند: طلحه، زبير و عايشه با عوام فريبى و سياستهاى