نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 159
جان پسر
ابوطالب در دست اوست، هزار مرتبه ضربت شمشير خوردن بر من آسانتر از مردن در بستر
است.
وصيّتهاى
امام (ع) پيش از شهادت بسيارشگفت است و سخنانى كه او دربسترشهادت، در واپسين
روزهاى زندگى خويش، به زبان آورده است، وصفناپذير است. او كه در آن لحظههاى
جانكاه، از شدت جراحت و زخم به خود مىپيچيد، امّا تمام فكرش برپايى حق و عدالت در
جامعه بود و در زنده نگه داشتن ياد خدا و سنت رسول او در جامعه تأكيد فراوان داشت.
در برخورد با قاتل خويش سفارش به عدالت مىكرد، در مقابل يك ضربت اوتنهايك ضربت و
رعايت اخلاق اسلامى را توصيه مىنمود [1] و حال خود را در آن لحظات اينگونهبيان
مىفرمود:
به خدا
سوگند با مُردن چيز ناگهانى، به سروقتم نيايد كه آن را نپسندم و نه چيزى پديد گردد
كه آن را نشناسم، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب برسد و
خواهندهاى كه به آنچه مىخواهد دست يابد.
حضرت على
(ع) از يك سو با انواع فتنهها و دشمنان گوناگون، رو در رو بوده و بايد
نابسامانىها و آثار فساد و تباهى كه از بىعدالتىها و شيوههاى نادرست در اجراى
امور امّت اسلامى از پيش بجاى مانده است را سامان داده و وضع جامعه را بهبود بخشد
و از سوى ديگر گرفتار مردمى ظاهربين و دنياپرست و سست اراده شده كه نه براى او
بازوان قوى هستند كه بدانها با دشمن ستيز كند و نه پايههاى محكمى هستند كه به
آنها اعتماد و تكيه نمايد. خدايا امام (ع) در چنين اوضاعى چه كند؟ دنيايى از درد و
رنج، سراسر وجودش را فرا گرفته است. ناگهان خبر از حمله لشكر معاويه به امام (ع)
مىرسد. مصر بدست عمرو بن عاص فتح شده است. محمّد بن ابوبكر با وضع بسيار فجيع و
دردناك به