نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 160
شهادت
رسيده است. امام نامهاى به عبداللَّه بن عباس كه والى بصره بود مىنويسد، او را
از اين اخبار ناگوار و تلخ خبر مىدهد، از بىوفايى مردم كه دعوت او را براى يارى
رساندن به محمّد بن ابوبكر ناديده گرفتند، سخت شِكوه دارد و در عبارتى كه حكايت از
ايمان پر صلابت و عشق به شهادت او در راه خدا دارد، مىفرمايد:
به خدا
قسم اگر آرزوى شهادت به هنگام رويارويى با دشمن نمىداشتم و دل به مرگ نمىنهادم،
دوست داشتم كه حتى يك روز هم با اينها نباشم و تا ابد ديدارشان نكنم.
امام (ع)
در فرازى از سخنان ديگرش شجاعت و نهراسيدن از انبوه دشمن- حتى اگر تنها در برابر
دشمنى باشد كه سرتاسر سرزمين را پر كرده باشد- را نتيجه اعتقاد واقعى خود به مبدأ
هستى و ثمره اميدوارى به ديدار پروردگار و عشق به شهادت در راه او مىداند و
مىفرمايد:
و همانا
من از گمراهى سپاه دشمن و هدايت و رستگارى خويش نيك آگاهم و از جانب پروردگارم
يقين دارم و من آرزومند ديدار خدايم و در انتظار پاداش نيك او بسر مىبرم ...
آنگونه
كه تاريخ گواهى مىدهد و از سخنان خود امام (ع) پيداست، هيچ پهلوانى پشت امام را
به زمين نرساند و هيچ هماوردى از دست پر توان او جان سالم بدر نبرد، مگر خودش پس
از چيره يافتن از او در گذشته باشد. آوازه شجاعت آن حضرت همه جا را پر كرده بود و
توان رزمى او دل همه پهلوانان آن روزگار را به لرز در آورده بود و شجاعت او، ياد
تمام قهرمانان و دلاورانپيش و بعد خود را در خاطرها و تاريخ به فراموشى سپرد، كه
در يكى از سخنان دلرباى امام (ع) به اين حقيقت اشاره شده است: