نام کتاب : امام علی در نهج البلاغه نویسنده : عظیم پور، عظیم جلد : 1 صفحه : 34
«عبداللَّه
بن محمد بن يوسف [سلسله سند را تا آخرين نفر مىآورد] حديثى را [برايمان] نقل كرد
كه معاويه به ضرار صُدايى گفت: اى ضرار على را برايم توصيف كن. گفت: اى امير
مؤمنان عذر مرا در اين امر بپذير. معاويه گفت: غيرممكن است، حتماً بايد توصيفش
كنى.
ضرار
گفت: حالا كه چارهاى به غير از وصف او ندارم، به خدا قسم او شخصى دورانديش و
قدرتمند بود، به حق سخن مىگفت و به عدالت داورى مىكرد. جويبار علم از اطرافش به
شدت در جريان بود و تمام وجودش از حكمت بىنظير او حكايت مىكرد. و ... [ضرار در
ادامه سخنانش در حضور معاويه، بسيارى از فضايل و شيوه زندگانى على (ع) را كه از
نزديك شاهد آن بود، بازگو مىكند: دورى او از دنيا و تجملات آن، مناجات و گريه و
شيون او در دل شب، عبادت و تهجد او، انديشه بلند او، سادهزيستى او در خوراك و
پوشاك و عباراتى بسيار شيوا و فصيح در مذمت دنيا و دورى از آن و ...]
معاويه
پس از شنيدن سخنان ضرار، بگريست و گفت: خدا اباالحسن را رحمت كند.
بخدا
سوگند ياد مىكنم كه اينگونه بود! اى ضرار حزن و اندوه تو براى على چگونه است؟
ضرار
گفت: مانند غم و اندوه مادر داغدارى كه فرزندش را در دامانش سر بريده باشند!»
معاويه
هرگاه به مسائل و مبهماتى در معارف اسلامى برمىخورد، آنها را يادداشت مىكرد تا
برايش از على بن ابىطالب (ع) سؤال كنند. وقتى كه خبر شهادت اين ابر مرد تاريخ
بشريت به او رسيد گفت: با مرگ فرزند ابىطالب فقه و علم نيز رخت بربست. [1]
مؤلف
كتاب معروف «أُسْدُ الغابه فى معرفة الصحابة» ابن اثير جزرى كه از دانشمندان بزرگ
اهل سنت است، در فضايل على (ع) از جمله علم او، روايات قابل ملاحظهاى را آورده
است. او در خبرى كه حضرت على (ع) از پيامبر اكرم (ص) در مورد علم و دانش خويش در
امر قضا و داورى روايت مىكند و در طريق اين روايت، افراد بىشمارى از صحابه و
تابعين و غير آنها وجود دارند، كه فقط به ذكر بيش از 32 نفر از صحابه و حدود 30
نفر از تابعين و ديگران اكتفا نموده و سپس به ذكر حديث مىپردازد: