و فى رواية: وَايْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُكُمْ حَتَّى
كَأَنّى أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا كَجُؤْجُوِ سَفِينَةٍ، أَوْ نَعَامَةٍ
جَاثِمَةٍ.» [1]؛
... گويى
مسجد شما را مىبينم كه چون سينه كشتى است و خداوند از بالا و پايين آن عذاب
فرستاده است و تمام كسانى كه در آنند غرق در آب خواهند شد.
(و در
روايتى ديگر آمده است كه:) به خدا سوگند كه شهر شما در آب غرق خواهد شد. گويى به
مسجد آن مىنگرم كه همچون سينه كشتى يا شتر مرغى كه سينه خود را بر زمين نهاده
است، از آب بيرون مانده است.
ابن
ابىالحديد در شرح اين خطبه مىگويد: «همانگونه كه در كتابهاى ملاحم و رخدادهاى
مهم تاريخى آمده است، بصره را دوبار آب گرفت، نخست در زمان القادر باللَّه و بار
ديگر در روزگار القائم بامراللَّه، در اين حوادث تمامى ساختمانهاى شهر را آب
فراگرفت و تنها مسجد جامع آن از آب بيرون ماند كه از دور مانند سينه پرندهاى به
نظر مىرسيد و اين همان بود كه اميرالمؤمنين (ع) از آن خبر داده بود، آب از خليج
فارس و از جايى كه معروف به جزيره فارس بود از طرف كوه «السنام» به طرف شهر بصره
سرازير شد، تمام ساختمانها را ويران كرد و ساكنانش را در خود فروبرد و بسيارى از
اهالى شهر هلاك شدند. اخبار اين دو واقعه در ميان مردم بصره مشهور بود، زبان به
زبان و نسل به نسل نقل مىشده است.» [2]
امام (ع)
در همان روزهايىكه جنگ جمل در بصره پايان يافت، يكى از پيشامدهاى سخت بصره يعنى
شورش زنگيان را به احنف بن قيس كه يكى از ياران باوفايش به حساب مىآمد، خبر
مىدهد و مىفرمايد: