اى احنف
گويى من او (رئيس زنگيان) را مىبينم با لشكرى در حال حركت است كه نه گرد و غبارى
دارد و نه بانگ و فريادى، نه صداى لجامها و نه شيهه اسبها بلند است به گامهاى خود
زمين را همانند گام شتر مرغان درمىنوردند و زير و رو مىكنند ...
ابن
ابىالحديد در شرح اين خطبه به تفصيل سخن گفته است و اختلاف نظرمورخين را در اين
باره يادآور شده است امّا خلاصه مطلب اين است خبرى را كه امام داده بودند، به وقوع
پيوست و زنگيان كه اكثر آنها غلامانِ دهگانان و بزرگان بصره بودند خروج كردند،
رئيس آنها كسى بنام على بن محمّد بن احمد يا على بن محمّد بن عبدالرحيم بود كه در
سال 255 هجرى قمرى در بصره قيام كرد. غلامان زنگى به دستور رئيس خود در روز معينى
خواجههاى خود را كشتند و دور او گرد آمدند و انواع فساد و فتنه را بر اهل بصره
وارد ساختند. [2]
امام (ع)
در فرازى از سخنان خود از هجوم قوم تاتار و كشتارى كه در اثر اين هجوم در بصره
اتفاق مىافتد خبر مىدهد و مىفرمايد:
گويى
آنها را مىبينيم گروهى هستند كه چهرهشان مانند سپر چكش خورده است، ولباسهاى حرير
و ديبا مىپوشند، اسبهاى برگزيده و نيكو نگاه مىدارند، آنجا چنان كشتار سخت شود
كه زخم خورده از روى كشته راه رود و گريخته از چنگال آنها كمتر از گرفتار در دست
آنهاست.
گروهى را
كه امام (ع) آنها را توصيف كرده و از حمله و هجوم آنان خبر مىدهد،