نام کتاب : اندیشه های اسلامی در بستر تاریخ نویسنده : ابراهیمزاده، عبدالله جلد : 1 صفحه : 169
رفع يك ابهام
در اين جا ممكن است اين سؤال براى برخى سطحىنگران مطرح
شود كه عالمان دينى با اين مجاهدتها و مواضع ظلمستيزى كه داشتند و در رفتار و عمل
نيز نشان دادند، چگونه برخى از آنان- آنگونه كه در شرح حالشان نوشتهاند- با سلاطين
جور، مرتبط بوده و به دربار آنان آمد و شد داشتند؟
پاسخ: در شرح حال گروهى
از رجال برجسته دينى مانند سيد مرتضى، سيد رضى، خواجه نصير طوسى، علّامه حلّى، علّامه
مجلسى، شيخ بهايى و ... آمده كه اينان با سلاطين زمان مرتبط بودهاند. قبل از اينان
مىتوان از برخى شخصيّتهاى برجسته از ياران امامان (ع) مانند على بن يقطين، عبداللّه
نجاشى، ابوالقاسم بن روح، محمد بن اسماعيل بن بزيع و نوح بن دَرّاج نام برد كه با خلفاى
جور آمد و شد داشتهاند. [1]
بدون شك، اين بزرگواران، براى اقدام خود، حجّت شرعى داشتند
و هدف آنان از اين كار، حفظ و پاسدارى از دين و خدمت به تشيّع و شيعيان بوده است؛ اينان
كه پايهگذاران علوم اسلامى هستند و اين همه ميراثهاى گرانبهاى علمى را در اختيار
ما گذاردهاند و اگر اينان نبودند ما هيچ سرمايه علمى نداشتيم. چگونه ممكن است شخصيّتى
چون علّامه مجلسى كه آن همه روايات پيرامون تحريم كمك به ستمگران را گردآورده است،
خود، دربارى باشد؟
پاسخ اين ابهام را از زبان امام خمينى (ره) چنين مىشنويم:
امّا خوب، اين تاريخ صد ساله، صد و چند ساله اخير، در
دست است. ما يك خرده جلوترش مىرويم، مىبينيم كه يك طايفه از علما، اينها گذشت كردهاند
از يك مقاماتى و متّصل شدهاند به يك سلاطينى، با اين كه مىديدند كه مردم، مخالفند؛
ليكن براى ترويج ديانت و ترويج تشيّع اسلامى و ترويج حقّ، اينها متّصل شدهاند به يك
سلاطينى و اين سلاطين را وادار كردهاند، خواهى نخواهى براى ترويج مذهب، مذهب تشيّع.
اينها آخوند دربارى نبودند.
اين اشتباهى است كه بعضى نويسندگان ما مىكنند. اينها
اغراض سياسى داشتند، اغراض