روايات در اين زمينه بى شمار است كه مجال ذكر آنها نيست.
[1]
آيات و رواياتِ دال بر كمال و جامعيّت دين، به پشتوانه
دليل عقلى مدّعاى ما را ثابت مىكند؛ زيرا خاتميت (جاودانگى) با جامعيت و كمال ملازم
هستند؛ يعنى ممكن نيست كه دينى داعيه كمال نهايى داشته باشد ولى خود را به عنوان «دين
خاتم» معرفى نكند و به عكس، دينى خود را خاتم اديان بداند اما داعيه كمال نهايى نداشته
باشد. [2]
جامعيت و كمال دين اسلام با برهان عقلىِ مصبت ضرورت اصل
دين نيز قابل اثبات است؛ زيرا براساس آن برهان، خداوند براى هدايت بشر و نجاتش از شرك
و تباهى پيامبرانى را با برنامه هدايتى ارسال كرده است و اين ارسال رسولان به اقتضاى
حكمت و لطف او بوده و ضرورت آن را ايجاب نموده است. درباره دين خاتم بايد برنامه هدايتى
او بهگونهاى باشد كه بشر را به هدايت و كمال برساند و اگر اين برنامه دينى ناقص باشد،
رساننده بشر به آن هدايت مطلوب نخواهد بود، و اين نقض غرض و خلاف حكمت است. [3]
وحدت اديان و تعدد شرايع
اصل و اساس دين، يعنى توحيد، نبوت و معاد به عنوان خطوط
كلى و جوهره اديان الهى در همه اعصار يكى بوده و همه پيروان راستين انبيا تحت تعاليم
آن بزرگواران و به اقتضاى فطرت خداجوى شان، و نيز به مقدار درك و فهمشان آن را باور
داشتهاند.
[1] - از جمله ر. ك. اصول كافى، ج 1، ص 59، چاپ بيروت
[2] - ر. ك. شريعت در آينۀ معرفت، عبدا... جوادى
آملى، ص 208-209 و 211 نيز 115-117