اگر دين حق و خالصى وجود نداشته و يا با فرض وجود، دست
يافتنى نبود، دستور صريح و مؤكد قرآن مبنى بر شناخت و پيروى از دين حق و خالص، لغو
و باطل مىشود، در حالى كه در قرآن كريم هرگز دستور لغو و باطل وجود ندارد. چنان كه
خود فرمود:
هيچگونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر به سراغ
آن (قرآن) نمىآيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است.
شهيد مطهرى درباره وجود دين حق در هر زمان و يگانه بودن
آن، مىفرمايد:
دين حق در هر زمانى يكى بيش نيست و بر همه كس لازم است
از آن پيروى كنند. اين انديشه كه اخيراً در ميان برخى از مدعيان روشنفكرى رايج شدهاست
كه مىگويند همه اديان آسمانى از لحاظ اعتبار در همه وقت يكساناند، انديشه نادرستى
است. درست است كه پيامبران خدا همگى به سوى يك هدف و يك خدا دعوت كردهاند، ولى اين
سخن به اين معنا نيست كه در هر زمانى چندين دين حق وجود دارد و انسان مىتواند در هر
زمانى هر دينى را كه مىخواهد بپذيرد، بلكه معناى آن اين است كه انسان بايد همه پيامبران
را قبول داشته باشد و بداند كه پيامبران سابق مبشر پيامبران لاحق، خصوصاً خاتم و افضل
آنان بودهاند و پيامبران لاحق مصدق پيامبران سابق بودهاند. پس لازمه ايمان به همه
پيامبران اين است كه در هر زمانى تسليم شريعت همان پيامبرى باشيم كه دوره اوست و قهراً
لازم است در دوره ختميّه به آخرين دستورهايى كه ازجانب خدا و به وسيله آخرين پيامبر
رسيده است عمل كنيم و اين