نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 116
كسى كه از همه- قديم و جديد- به امر خلافت شايستهتر است،
آشوب به پاكنى. از خدا- آن چنان كه شايسته است- بترس، و خود را در معرض خشم او قرار
مده.
عايشه، جوابى جسورانه و تهديد آميز به او داد. امّ سلمه
در جواب پيام داد:
من ديگر تو را نصيحت نخواهم كرد و با تو سخن نخواهم گفت.
به خدا قسم از نابودى تو (به دست امام عليه السلام) مى ترسم و سپس از عذاب آتش. واللّه
كه خداوند، اميد تو را نااميد خواهد كرد و فرزند ابى طالب را بر كسانى كه بر او شورش
كرده اند، يارى خواهد داد و عاقبت آنچه گفتم، خواهى ديد. [1]
پس از آن كه امّ سلمه، وظيفه خود را در ارشاد و بيم دادن
عايشه انجام داد، نامه اى به محضر امام على عليه السلام نوشت و شورش آنها را به اطلاع
رسانيد، و از اين كه نمىتواند همراه امام عليه السلام باشد، معذرت خواهى نمود.
سپس فرزند خود را براى جانبازى در ركاب آن حضرت روانه
كرد. [2]
ام سلمه در سال 62 هجرى، در سن 84 سالگى از دنيا رفت و
در بقيع دفن شد. [3]
زينب بنت جَحْش
زينب، دختر جَحْش بن رئاب و مادرش اميمه، دختر عبدالمطلب،
عمّه