responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 186

ماندنش عرض كرد:

در هنگام وفات خديجه عليها السلام بر بالين او بودم. نگران فاطمه بود كه در شب زفاف مادر ندارد تا غمخوار او باشد و نيازهايش را برآورده سازد و محرم و مأمن او باشد و بدين جهت غمگين و محزون بود. من به او قول دادم كه اگر به هنگام عروسى حضرت زهرا عليها السلام زنده بودم، شب زفاف، اين وظيفه را به عهده بگيرم. او خوشحال شد و برايم دعا كرد و از خدا خواست كه مرا از شر شيطان حفظ كند. اكنون براى انجام آن وعده حاضر شده‌ام.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به اسماء اجازه ماندن داد و برايش دعا كرد.»

در مورد اين روايت چنين اشكال كرده اند: اسماء هنگام وفات خديجه و عروسى حضرت زهرا عليها السلام در حبشه بوده است، به همين جهت بعضى گفته‌اند، بانويى كه شب زفاف حاضر بوده، سلمى بنت عميس، همسر حمزه وخواهر اسماء، بوده است و چون اسماء مشهورتر بوده، راويان اشتباه كرده و اسم او را ثبت كرده اند. [2]

به هر حال، در ارادت و علاقه او به حضرت زهرا عليها السلام، هيچ شكى نيست. او تنها زنى بود كه پس از وفات رسول خدا صلى الله عليه و آله همدم و مونس زهراى اطهر بود. حضرت زهرا عليها السلام در روزهاى آخر عمر، نزد او شكوه كرده و از اين‌كه پس از مرگ، بدنش را بر روى دوش‌ها حمل مى‌كنند و حجم بدنش آشكار مى شود، اظهار ناراحتى مى‌نمود. اسماء به ايشان مژده داد كه در حبشه تابوت‌هايى ديده است كه بدن ميت را در آنها قرار


[1] - اعيان الشيعه، ج 3، ص 306

[2] - همان؛ كشف الغمه، ج 2، ص 311

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 186
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست