نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 218
وقتى خبر شهادت فرزندان عبدالله (محمد وعون) را به او
دادند گفت:
انا لله و اناليه راجعون» غلام عبدالله گفت:
اين مصيبت از حسين بر ما وارد شد.» عبدالله او را مورد
عتاب و سرزنش قرار داد و گفت: «آيا به ساحت امام حسين عليه السلام چنين جسارت مى كنى؟
به خدا قسم اگر نزد او بودم، دوست داشتم از او جدا نشوم تا با او كشته شوم. به خدا
قسم! آنها را فدايى امام حسين عليه السلام قرار دادم و چون آنها مصيبتهاى اباعبدالله
راتحمل كرده وفدايى ايشان بودهاند، مصيبتشان بر من آسان است.» سپس رو به حاضران كرد
و گفت: «گرچه مصيبت امام حسين عليه السلام بر من سخت است، ولى خدا را شكر كه اگر خودم
نتوانستم او را يارى و همراهى كنم، دو فرزندم ياور و همراه آن حضرت بودند». [1]
ج- كربلا
مهمترين فراز زندگى حضرت زينب، واقعه كربلا و اتفاقات
بعد از آن است.
گفته اند: حضرت امير عليه السلام در موقع ازدواجِ دخترش
با عبدالله، در ضمن عقد، شرط كرد كه هر گاه امام حسين عليه السلام خواست به سفرى برود،
عبدالله مانع همراهى زينب با او نشود. از اين رو، وقتى امام به سوى مكه حركت كرد و
عبدالله از انصراف اباعبدالله عليه السلام مأيوس شد، محمّد وعون را به همراه مادر خود،
در ركاب آن حضرت روانه كرد.
كاروان از مدينه به مكه و سپس به كربلا آمد. روز عاشورا
درگيرى حق