responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 283

پردازى، شعر، نثر و خطابه شهرت داشت. اين زن بزرگ در جنگ صفين حاضر شد و با شعرهاى شورانگيزش، لشكريان را برانگيخت تا بدون ترس و واهمه در گرداب‌هاى جنگ فرو روند. سالها بعد، در هنگام پيرى و فرتوتى در حالى كه بر دو نفر از خادمان خود تكيه داشت، بر معاويه وارد شد و به خلافت براو سلام كرد. [1] معاويه پس از جواب سلامش، به او اجازه نشستن داد. مروان بن حكم و عمروبن عاص نيز در جلسه حاضر بودند.

مروان گفت: «آيا اين زن رانمى شناسى؟»

معاويه گفت: «او كيست؟»

مروان جواب داد:

اين همان زنى است كه در صفين بر ضد ما بود و اين اشعار را سرود: اى زيد بيا و شمشير برنده اى كه در دل خاك پنهان است از خانه ما خريدارى كن. چيزى كه براى روزهاى سخت ذخيره شده بود و زمانه امروز، سالم آن را ظاهر ساخت.

سپس عمروبن عاص گفت:

اين همان است كه در صفين چنين سرود: آيا گمان مى كنى كه پسر هند خلافت‌


[1] - ممكن است اين سؤال به ذهن خطور كند كه چرا زنانى با اين شجاعت و شهامت بر معاويه واردمى شدند و بر او به عنوان خليفه سلام مى كردند؟ در جواب بايد گفت: معاويه مطابق صلحنامه اى كه با امام حسن امضا كرد خليفۀ مسلمانان شد و همه جز (امام حسن) مى‌بايست با عنوان خليفه او رامخاطب قرار دهند. و اما شيعيان اگر در ظاهر و از روى تقيه اظهار اطاعت نمى كردند از سوى معاويه و نوكرانش مورد حمله و هجوم قرار مى گرفتند و جان و مال و ناموس آنان درامان نبود؛ بدين جهت ناچار بودند نسبت به خليفه اظهار اطاعت كنند، بدون اين‌كه قلبشان به اين كار راضى باشد

نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد    جلد : 1  صفحه : 283
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست