نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 292
در آخرين لحظات، كنار همسرش باشد كه در اين هنگام، يكى
از كوفيان با ضربتى او را به شهادت رسانيد.
دشمن سر وهب را به سوى مادرش پرتاب كرد. مادر سر را برداشت؛
بوسيد و گفت:
شكر خدايى را كه با شهادت تو مرا در نزد امام رو سپيد
گردانيد. اى امت بدكار! بدانيدكه حاكم فقط خداست و من شهادت مى دهم كه نصارا در بيعه
ها و يهود در كنيسه ها از شما بهترند.
پس از آن سر فرزند را به سوى دشمن انداخت كه به سربازى
از دشمن اصابت كرد و او را كشت. سپس عمودخيمه راكند و به آنان حمله برد. امام حسين
عليه السلام او را به بازگشت امر كرد و فرمود:
اين بانوى قهرمان با شوهرش، افتخار حضور در صحنه كربلا
را داشت. وقتى در كوفه بودند، روزى شوهرش عبدالله مشاهده كرد كه كوفيان خود رابراى
جنگ با فرزند پيامبر مهيا مى كنند. با خود گفت:
هميشه آرزو مى كردم بااهل شرك به جهاد بپردازم. اميدوارم
جهاد باكسانى كه به جنگ دختر زاده رسول خدا مى روند، كمتر از جنگ با مشركان نباشد.