نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 293
عبداللّه تصميم خود را با همسرش در ميان گذاشت و همسرش
ضمن تشويق و تأييد او، خواهش كرد كه او را نيز با خود ببرد. عبدالله به همراه همسرش
به امام حسين عليه السلام ملحق شد. روز عاشورا ابتدا دو غلام از لشكر عبيدالله زياد
به ميدان آمدند و مبارز طلبيدند. عبدالله كه قوى هيكل بود، به اذن امام درمقابل آن
دو قرار گرفت و آنها را به جهنم فرستاد. سپس به مبارزه ادامه داد.
همسرش عمودخيمه را برداشت و به كمك او شتافت، در حالى
كه مىگفت:
پدر و مادرم به فدايت! درراه حمايت از ذريّه پاكيزه رسول
خدا جهاد كن و فداكارى نما.
عبداللّه سعى كرد او را برگرداند، ولى آن زن مقاومت كرده،
گفت:
تو را رها نمى كنم تا اينكه با تو كشته شوم.
امام حسين عليه السلام به او فرمود:
اى زن! بر شما جهاد واجب نيست، برگرد كه خداوند شما را
از جانب اهل بيت جزاى خير دهد و او دراطاعت امر آن حضرت برگشت. [1]
ج- مادر عمرو بن جُناده
اين بانوى شيردل به همراه همسر و فرزندش در كاروان امام
حسين عليه السلام
[1] - اعيان الشيعه، ج 3، ص 482، البته از بعضى از روايات
چنين برمىآيد كه آن بانويى كه در كربلا به شهادت رسيد همين زن بوده است. (رياحين الشريعه،
ج 2، ص 300)
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 293