نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 297
بهشتند. اين دو امام هستند، چه قيام كنند و چه قيام نكنند.
اين نامه رسان اوست كه به سوى تو آمده و از تو يارى مى طلبد، اما تو او را بدون پاسخ
مى گذارى؟
حبيب گفت: «از يتيم شدن فرزندان و بيوه شدن تو مى ترسم.»
زن جواب داد: «ما نيز به زنان هاشمى و دختران و يتيمان آل رسول اقتدا خواهيم كرد و
خداوند، كفيل و سرپرست ماست و چه نيكو وكيلى است.»
حبيب با مشاهده صداقت او در حقش دعا كرد و او را از قصد
خود آگاه نمود. همسرش گفت:
از تو تقاضايى دارم، تو را به خدا قسم! اگر به خدمت امام
حسين عليه السلام شرفياب شدى، به نيابت از من دست و پايش را ببوس و سلام مرا به حضورش
برسان. [1]
و- همسر زهير بن قين
زهير به همراه همسرش دلهم [2] و افرادى از قبيله اش بعد
از اتمام مراسم حج، به سوى كوفه در حركت بود. قافله او و قافله ابا عبدالله نزديك به
هم حركت مىكردند. او ازاينكه با امام حسين عليه السلام ملاقات نمايد، كراهت داشت
و مىترسيد كه امام از او درخواست يارى نمايد و در محذور بماند. از اين رو هميشه يك
منزل جلوتر يا عقبتر از آن حضرت توقف مىكرد. از اتفاق، در منزلى به ناچار با اباعبدالله
عليه السلام همراه
[1] - نقش زنان مسلمان در جنگ، ص 73، به نقل از معالى
السبطين، ج 1، 228
[2] - بعضى از نقلها نام اورا ديلم ذكر كرده اند. (رياحين
الشريعه، ج 3، ص 307.)
نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 297