نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 323
عيسى گفت: آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به خدايى
اختيار كنيد؟
عيسى گفت: خدايا تو منزّهى، هرگز مرا نرسد كه چيزى كه
سزاوار من نيست بگويم و اگر من گفته بودم، همانا تو مى دانستى كه تو از اسرار من آگاهى؛
ولى من از اسرار تو آگاه نيستم، تو داناى عيبها هستى، من چيز ديگرى جز آنچه به من
امر كردى، به آنها نگفتم. [1] حضرت عيسى حكم خدارا تا قيامت به تأخير انداخت و حال
آنكه على بن ابى طالب عليه السلام وقتى نصيريه ادعاى الوهيّت آن حضرت را كردند، آنهارا
كشت و حكم را به قيامت نينداخت.
اين چنين است فضايل او كه با فضايل هيچ كس قابل مقايسه
نيست.
- آفرين بر تو اى حرّه! از عهده جواب برآمدى و اگر چنين
نبود تو را مىكشتم. سپس او را آزاد كرد.
گفت و شنود مزبور بهخوبى نشانگر شجاعت، ايمان، اعتقاد،
و علم و آگاهى حرّه است. [2]
شطيطه نيشابورى
پس از رحلت امام صادق عليه السلام، جماعت شيعه در نيشابور
گرد آمده، و محمدبن على نيشابورى را به نمايندگى انتخاب كردند و سى هزار دينار و پنجاه
هزار درهم و دو هزار قطعه لباس به او دادند تا به امامِ بعد از حضرت صادق در مدينه
تقديم كند. در ضمن، حدود هفتاد ورقه كه در قسمتى از هر كدم مسئلهاى نوشته و بقيه را
براى نوشتن جواب، سفيد گذاشته و هر كدام را پيچيده و به سه نخ بسته و برنخها مهر زده
بودند، به او تحويل دادند و گفتند: