نام کتاب : بزرگ زنان صدر اسلام نویسنده : حیدری، احمد جلد : 1 صفحه : 71
سر كرده مأمورين وقتى مشاهده كرد كه امام و همراهان ايشان
از خانه خارج نمىشوند در خانه را به آتش كشيد و در حالى كه زهراى مرضيّه پشت در بود
با ضربهاى محكم به در كوبيد كه سبب سقط جنين حضرت زهرا عليها السلام شد. [1]
سردمدار آنان دستور داد ريسمان به گردن حضرت على عليه
السلام انداختند و ايشان را كشان كشان براى بيعت به مسجد بردند. حضرت فاطمهپس از لحظاتى
به هوش آمد. با آن وضع دلخراش و در حالى كه از شدت درد به خود مى پيچيد از احوال شوهرش
سؤال كرد. وقتى كه فهميد آن حضرت را به مسجد برده اند، براى دفاع از امام به سوى مسجد
حركت كرد، درحالى كه حسنين و زنان بنى هاشم او را همراهى مى كردند. به مسجد كه رسيد
خطاب به آنان گفت:
قسم به خدايى كه حضرت محمد را به حق برانگيخت، اگر از
وى دست بر نداريد گيسوان خود را پريشان كرده و پيراهن رسول خدا صلى الله عليه و آله
را به سر مى اندازم و به شما نفرين مىكنم، يقين بدانيد كه ناقه صالح در نزد خدا از
من گرامى تر نبود و بچه آن ناقه نيز از فرزندان من قدر و قيمتش زيادتر نبود. [2]
على عليه السلام با مشاهده اين وضع به سلمان امر كردتا
زهرا عليها السلام را به خانه برگرداند، و كار گردانان بيعت نيز چون اوضاع را نامساعد
يافتند از بيعت امام منصرف شدند و ديگر تا حضرت فاطمه عليها السلام در قيد حيات بود
متعرض امام نشدند.
[1] - همان، ص 303، به نقل از ملل و نحل، شهرستانى و انساب
الاشراف، بلاذرى، ج 1، ص 404