امّ ايمن به هنگام ازدواج حضرت زهرا عليها السلام نيزكوشش
فراوان نمود.
بنا به نقلى، پيامبر قسمتى از صداق فاطمه عليها السلام
را به او داد تابراى عروسى، اثاثيه لازم را تهيه نمايد. [3]
پس از ازدواج حضرت زهرا عليها السلام و ولادت فرزندانش،
پرستارى از فرزندان او رانيز به عهده گرفت.
روزى همسايگان امّ ايمن، خدمت پيامبر رسيده و عرض كردند
كه امّ ايمن ديشب تا صبح، مدام گريه مى كرد و لحظه اى ساكت نشد. حضرت دستور داد تا
او را حاضر كردند و فرمود:
خدا تو را نگرياند، چه چيز تو را به گريه واداشته است؟
عرض كرد: خواب هولناكى ديدهام. حضرت فرمود: خواب خود را بيان كن كه خدا و رسول به
تعبير آن داناترند.
امّ ايمن گفت: بر من سنگين است كه آنچه را ديده ام، نقل
كنم. حضرت فرمود: تعبير خواب تو چنين نيست كه گمان مى كنى. عرض كرد: در خواب ديدم كه
بعضى از اعضاى بدن شما در خانه من افتاد.