نام کتاب : پاسداران اسلام در دوران غیبت کبری نویسنده : رحمتی، رضا جلد : 1 صفحه : 86
بود. به مستمندان عنايت خاص داشت، حتى به هنگام اقامه
نماز جماعت، خود در ميان صفهاى نمازگزاران مىگشت و كمكهاى مردمى را براى نيازمندان
جمع مىكرد. [1]
وى با همه مشاغل و تلاشهاى فراوان روزانهاى كه داشت براى
تهجّد و شبزندهدارى اهميت زيادى قائل بود و نماز شبش ترك نمىشد و ديگران را نيز
به مواظبت بر اين كار تشويق مىكرد. [2]
آيةاللَّه كاشفالغطاء هر شب پس از فراغت از كارهاى روزانه
به محاسبه نفس خويش مىپرداخت و در اوج عظمت مرجعيّت عامّه گذشته خويش را به ياد مىآورد
و خطاب به نفس خود مىگفت:
در كوچكى تو را «جُعَيْفِرْ» (جعفر كوچولو) مىگفتند،
سپس «جعفر» شدى، و پس از
آن «شيخ جعفر» و سپس «شيخ على الاطلاق» ناميده شدى. پس
تا كى خدا را نافرمانى مىكنى و شكر اين نعمت را بجا نمىآورى؟ [3]
مبارزات فرهنگى و سياسى
الف- در برابر اخباريها
در پرتو مبارزات آيةاللَّه وحيد بهبهانى بساط اخباريها
از بهبهان، نجف و كربلا برچيدهشد و آنان ناچار شدند به نقاط ديگرى پراكنده شوند. ميرزا
محمّد اخبارى، رئيس اخباريها به ايران آمد و با توسل به نيرنگ در دربار فتحعلى شاه
نفوذ كرد و حمايت او را به سوى خود جلب نمود.
كاشفالغطاء با آگاهى از اين جريان، در نخستين اقدام كتابى
تحت عنوان «كشفالغطاء عن معايب ميرزامحمد عدوّ العلماء» در ردّ مسلك اخبارىگرى نوشت
و آن را براى شاه ايران فرستاد و در گام ديگر خود راهى ايران شد و كارى كرد كه فتحعلى