نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 16
دانشزا و ايمانبخش مىداند:
(لَقَدْ كانَ فى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ
لِاوُلِىالْالْبابِ)[1]
در سرگذشت آنان درس عبرتى براى صاحبان
انديشه بود.
از نظر قرآن و نهجالبلاغه، عبرتآموز بودن
حوادث و عبرتگرفتن، روح تاريخ است و بدون آن، تاريخ به پيكره جامد و بىجان
مىماند.
«عبرت» به معناى عبور كردن، گامفرانهادن و
راه يافتن از بيرون يك چيز به درون آن است. [2]عبرت پلى است از رويدادهاى تاريخى
كه از آن بايد گذشت و به طبيعت و علل آنها رسيد و به باطنشان نفوذ كرد بسان نفوذ
اشعه آفتاب، درون شيشه يا بسان دانشپژوهى كه از ظاهر «عبارت» عبورمىكند و به
معنامىرسد و يا خوابگزارى كه از قالب تمثيلى رؤيا مىگذرد و به درونش راه مىيابد
و آن را «تعبير» مىكند. [3]
در تفسير تاريخ بايد بدون پيشداورى به آن
نگريست تا علل حوادث را دريافت و به قوانين كلى رسيد وگرنه تاريخ جز تلى از
معلومات و محفوظات نخواهد بود؛ از اين روست كه انديشمندان متأخر، تاريخ را
اينگونه تعريف كردهاند:
«تاريخ عبارت است از جدايى از طبيعت،
درنتيجه بيدارى حسّ آگاهى.» [4]
و يا گفتهاند:
«تاريخ حوادث و رويدادهايى است همراه با
عوامل محسوس، قوانين كُلّى و علل منطقى كه به عنوان وقايع تاريخى ثبت نمىشوند.» [5]
مثلًا شروع جنگ جهانى دوم دو علت دارد: يكى
حمله هيتلر به «دانتيسك» [6] و