نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 29
درس سوم روش قرآن و نهج
البلاغه در نقل و تحليل حوادث تاريخى [1]
همچنانكه قرآن و نهج البلاغه از نظر بينش
تاريخى با منابع معمولى تاريخ متفاوتند، ازنظر شيوه تحليل نيز تفاوت زيادى با آنها
دارند و مسائل تاريخرا با اصول و روشهاى خاصى تحليل مىكنند كه فراخور دقت و بحث
و بررسىاست و بر مورّخان و تحليلگران تاريخى و اجتماعى لازم است از اين روشها
پيروى كنند. برخى از آن روشها بدين شرح هستند:
1- اسناد يقينى
قرآن و نهج البلاغه، در بُعد تاريخ چون ديگر
ابعادشان متّكى بر «وحى» و «علم يقينى» هستند. [1]و مانند كتابهاى تاريخى و مورّخان
معمولى نياز به اسناد و مدارك تاريخى و ارجاع به افراد و شاهدان عينى ندارند و
خودشان سند معتبر و قطعى هستند.
به همين جهت درمقام نقل تاريخ ارائه سند
نمىدهند. چرا كه گوينده آن يعنى خداوند «گواه صادق»، «حىّ وناظر» و حاضر در تمام
صحنههاست و همه حوادث با علم حضورى او انجام گرفته است.
(فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْمٍ وَ ما كُنَّا غائِبينَ)[2]
و مسلّماً (اعمالشان را) با علم (خود) براى
آنان شرح خواهيم داد و ما هرگز غايب نبوديم.
[1] - با اين تفاوت كه قرآن، خود
وحى است و نهج البلاغه به منبع وحى متّصل و در راستاى تبيين آيات قرآن است و وحىغيرمستقيم
و با واسطه محسوب مىشود.