نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 67
منتسكيو جامعهشناس قرن 19 اين اصل را
پذيرفته مىكوشد در قوانينى كه براى يك جامعه دموكراتيك وضع مىكند مجالى براى نفوذ
تجمّل نباشد، چرا كه به عقيده وى نهتنها تجمّل ضدّ اعتدال و عدالت است بلكه مزاحم
قوانين سازنده نيز هست. او مىگويد:
«هنگامى كه روح به تجمّل عادت كرد، به زودى
با قوانينى كه مزاحم او هستند به مبارزه برمىخيزد. تجمّل، گونهاى بيمارى است كه
لحظه به لحظه به شدّتش افزوده مىشود و جراحاتش رو به گسترش مىرود درحدى كه گاه
انسان، از عزيزترين كسان و فرزندان خود چشم مىپوشد و براى تأمين تجمّل در معرض
فروش مىگذارد براى نمونه در چين تجمل بهقدرى زياد بودكه مردم وقتى مىخواستند
بچّههايشانرا بفروشند، كفشهاو كلاههاى قلّابدوزى شده به پا و سر آنها مىكردند و
آنها را آرايش مىنمودند تا مورد پسند مشترى قرار گيرد.» [1]
تقليد و تبعيّت
تقليد بىدليل از گذشتگان و تكيه بر افكار و
كردار كهن آنان پديدهاى است فراگير و مستمرّ كه اساسىترين نقشرا در ركود تاريخ
بهعهده دارد در حدّىكه اگر هماكنون افكار اجتماعى، مكاتب اقتصادى و فرهنگ عموم
را مورد ارزيابى قرار دهيم خواهيم ديد كه اغلب آنها به تقليد از گذشتگان و
شخصيّتهاى چشمگير نشأت يافته است.
شخصيّتزدگى در تاريخ، جريان بسيار اسفناكى
است كه انديشه مردم را تحتالشّعاع قرار مىدهد در حدّى كه حق انتقاد و اعتراض را
هم از افراد با بصيرت سلب مىكند. با وجود پيشرفت چشمگير در ابعاد مختلف علوم و
معارف انسانى، هنوز بشر، نتوانسته از پرستشها و پيروىهاى تبعى و تقليدى رهايى
يابد. به همين دليل قرآن يكى از موانع حركت تاريخ و پيشرفت جوامع را تقليد از
گذشتگان مىداند و از پيدايش آن در جامعه، به سختى انتقاد مىكند و يكى از علل
ركود حركت تصاعدى تاريخ را «بيعت»، «تبعيّت» و «اقتداى» كوركورانه مىداند [2]:
[1] - ر. ك: ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، محمدتقى جعفرى، ج
16، ص 227-230.