چنين نيست، بيگمان انسان سر به طغيان برآورد
از اين كه خود را بىنياز و توانگر بيند.
پس در پرتو قانونمندى تاريخ مىتوان دريافت
كه عمل و عكسالعمل يا «فعل و ردّ فعل» در همه شؤون حياتى انسانها چه در حال
انفرادى، چه در حال جمعى، بدون استثنا حاكميّت دارد. چنانكه قانون علّيّت با اشكال
گوناگون در هر دو قلمرو انسان و جهان حاكم است. به تجربه ثابت شده است كه ستمكاران
نتيجه كار خود را در طول تاريخ مىبينند، و همچنين نيكوكاران و ايثارگران پاداش
خود را مانند يك واكنش ضرورى درمىيابند. و اين حقيقت را قرآن در مواردى بيان كرده
و ظهور نتيجه اعمال انسانها را در امتداد تاريخ مانند بروز معلول به دنبال علّت
خود گوشزد نموده است. (2)
و چون هشدار دهندهاى به نزدشان آمد، جز بر
گريزشان نيفزود و اين از سر استكبار در اين سرزمين و نيرنگ زشت بود. و نيرنگ زشت
جز به صاحب آن بازنمىگردد؛ آيا جز سنّت پيشينيان را انتظار مىكشند؟ پس هرگز در
سنّت الهى تبديلى نمىيابى ....
اين آيه ظهور نتايج استكبار و حيلهپردازيها
(و مكر و نقشهكشىها براى اجراى ظلم و تعدى) را سنّت غيرقابل دگرگونى معرفى
فرموده است. بنابراين، در فلسفه تاريخ حتماً اصل، يا قانون «عمل» و «عكسالعمل»
ناشى از يك نظم ثابت در قلمرو حيات انسانها وجود دارد كه بدون پذيرش آن، تاريخ بشر
قابل تفسير و تحليل نمىباشد. (4)
--------------------
(1)- علق (96)، آيات
6-7.
(2) - با
استفاده از ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، ج 16، ص
226.
(3) - فاطر (35)، آيات
42-43.
(4) - ر. ك: ترجمه و تفسير نهجالبلاغه،
ج 16، ص 227.
نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر جلد : 1 صفحه : 81