هرگاه حادثه اصحاب اخدود را يادآور مىشوم
از سختى بلا به خدا پناه مىبرم.
از اينكه قرآن جز عنوان «اصحاب الاخدود» از
اين آتشافروزان نام و نشانى نياورده معلوم مىشود كه منظورى جز شناساندن همين
عنوان ندارد. و آن نمايانگر بارزترين نمونه فداكارى و پايدارى در جبهه حق و سنگدلى
و شقاوت در جبهه باطل است كه در خلال تاريخ بشر نمونههاى بسيار دارد. [2]به همين
دليل مىتوان آيه را تعميم داد و با حادثهاى مشابه تطبيق كرد زيرا مقصود قرآن همه
كسانى است كه در راه اعتلاى توحيد به هر بلايى تا سوختن در شعلههاى آتش مقاومت
مىكنند. مؤيّد اين تعميم، حديثى از ميثم تمار است كه مىگويد: امير مؤمنان عليه السلام
اصحاب اخدود را به ياد آورد و فرمود:
«آنان ده تن بودند و امثال آنها ده تن
ديگرند كه در اين بازار [كوفه] كشته خواهند شد» [3]
مقصود حضرت خود ميثم و نه تن ديگر از دوستان
او بوده است كه پس از واقعه كربلا به دستور ابن زياد در بازار كوفه «مصلوبشان»
كردند. [4]
تحوّلى در دولت «سبا»
هُد هُد با يك خبر تازه و شگفتانگيز پيش
حضرت سليمان آمد و گزارش داد كه در سرزمين «سبا» زنى را يافتم كه بر مردم اين
سامان حكومت مىكند و همگى به جاى خدا، خورشيد را مىپرستند. حضرت سليمان طى
نامهاى آنان را به يگانهپرستى فراخواند. «بلقيس» پادشاه آنان، نامه را دريافت
ولى بطور انفرادى تصميم نگرفت بلكه