responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر    جلد : 1  صفحه : 97

از مشاوران نظامى و سياسى خود مدد جُست و از آنها خواست در اين باره بينديشند و نظر بدهند. آنان نخست به قدرت نظامى و تسليحاتى خود تكيه زدند ولى سرانجام، تصميم نهايى را به بلقيس سپردند:

(قالُوا نَحْنُ اولُوا قُوَّةٍ وَ اولُوا بَأْسٍ شَديدٍ وَالْامْرُ الَيْكِ فَانْظُرى‌ ماذا تَأْمُرينَ) [1]

گفتند ما سخت نيرومند و دلاوريم ولى اختيار كار با توست، بنگر چه دستور مى‌دهى؟

او درصدد موازنه قدرت برآمد و تصميم گرفت با ارسال هديه‌اى قابل توجّه حضرت سليمان را بيازمايد كه آيا او پيامبر است يا مقتدرى طغيانگر؟

حضرت سليمان هداياى ملكه سبا را نپذيرفت و به فرستادگان او گفت:

(اتُمِدُّونَنِ بِمالٍ فَما ءاتنِىَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا اتيكُمْ) [2]

آيا مرا به مالى كمك مى‌دهيد؟ آنچه خدا به من عطا كرده، بهتر است از آنچه به شما داده است.

بلقيس به مقام عظيم و منزلت معنوى سليمان پى برد و براى پذيرش دعوت او با همراهان خويش به سوى وى رهسپار شد. آن حضرت همزمان تخت بلقيس را بوسيله يكى از پيروانش، با عملى خارق‌العاده و در يك لحظه از يمن انتقال داد و در مجلس حاضر كرد و در معرض نمايش نهاد تا قدرت غير عادى خود را به او نشان دهد و نيز به‌منظور تفوّق توان مادى خود بر ملكه «سبا» دستور داد كاخى بلورين و عظيم ساختند. [3]ملكه سبا با ديدن آن تخت و اين ساختمان بلورين كه در زير آن آب متراكم موج مى‌زد به حقانيت و پيامبرى حضرت سليمان آگاه شد و گفت:

(... رَبِّ انّى‌ ظَلَمْتُ نَفْسى‌ وَ اسْلَمْتُ مَعَ سُلَيمانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ) [4]

پروردگارا، من به خود ستم كردم و [اينك‌] با سليمان در برابر خدا، پروردگار جهانيان تسليم شدم.


1)- نمل (27)، آيۀ 33.

[2] - همان، آيۀ 36.

[3] - همان، آيۀ 44.

[4] - همان.

نام کتاب : تاریخ از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه نویسنده : وفا، جعفر    جلد : 1  صفحه : 97
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست