«سيروا
عَلى بَرَكَةِ اللَّهِ. برويد خدا پشت و پناهتان». [2]
اميرالمؤمنين
عليه السلام پيش از نبرد، نام يكايك قبايل شام را پرسيد، سپس به قبايل سپاه خود
فرمان داد: هر يك در برابر افراد قبيله هم نام و هم شأن خود كه در صف دشمن قرار
دارند به جنگ پردازند. [3]
علامت
سربازان اسلام پارچههاى سفيدى بود كه به سروبازوهاى خود بسته بودند و شعارشان: يا
اللَّهُ، يا احَدُ، يا صَمَدُ، يا رَبَّ مُحَمَّدٍ، يا رَحْمنُ، و يا رحيمُ بود.
ولى
نشانه سپاهيان معاويه پارچههاى زردى بود كه به سر و بازوان خود بسته بودند و
شعارشان چنين بود: نَحْنُ عِبادُاللَّهِ حَقّاً حَقٍّا، يا لَثاراتِ عُثْمان. [4]
دعوت به قرآن
اميرمؤمنان
عليه السلام پيش از آنكه با نيرنگ «عمروعاص» رو به رو گردد براى بيدار كردن افكار
جمعيّت و اتمام حجّت به دشمن، آنهم در وقتى كه كمترين ضعفى در نيروهاى او احساس
نمىشد، پيشنهاد كرد: «شخصى قرآن را بگيرد و پس از نزديك شدن به دشمن آنان را به
حكومت قرآن دعوت نمايد.» فردى به نام «سعيد» برخاست و اعلام آمادگى كرد. امام عليه
السلام بار ديگر پيشنهاد خود را تكرار كرد؛ و تنها همان جوان استقبال كرد؛ چون
بيشتر افراد در آن راه كشته شدن را قطعى مىدانستند.
«سعيد»
قرآن را گرفت و خطاب به سربازان دشمن گفت:
«اى
مردم! طغيان و سركشى را كنار بگذاريد. اميرمؤمنان عليه السلام شما را به حكومت و
داورى قرآن دعوت مىكند. راه راست اختيار كنيد! راهى كه مهاجران و انصار
رفتهاند.»