responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 137

بازگردد.» [1]

متمرّدان مى‌دانستند كه زمامدار قانونى و شرعى مسلمانان، اميرمؤمنان عليه السلام است و معاويه «باغى» است و بايد از سركشى دست بردارد و تسليم حقّ شود و گرنه بايد- به حكم قرآن- با او پيكارى كرد.

سركشان، با اعمال نيرنگ قرآن بر نيزه كردن از سوى معاويه نمى‌گفتند ما آماده‌ايم حكومت اميرمؤمنان عليه السلام را بپذيريم؛ بلكه مى‌خواستند فرصتى به دست آورند تا بتوانند به طغيان خود ادامه دهند. ولى افراد ظاهربين و كج انديش سپاه عراق، ندانسته آلت دست آنان شدند و آن نتيجه اسفبار را به بار آوردند.

دعوت به حكميت‌

معاويه پس از ايجاد اختلاف ميان سربازان عراق و مطرح كردن مسأله حكميّت، نامه‌اى به امام عليه السلام نوشت: «اختلاف ما به درازا كشيده است و هر يك از ما خود را بر حقّ دانسته از ديگرى اطاعت نمى‌كند. در اين ميان كسان بسيارى از دو طرف كشته شده‌اند، و از اين بيم دارم كه وضع از گذشته وخيم‌تر شود. و مسئوليّتش بعهده من و توست آيا موافق هستى كه از خونريزى مردم جلوگيرى شود و الْفَت دينى برقرار گردد ؟ راهش اينست كه دو حَكَمِ معتبر؛ يكى از ميان ياران من و ديگرى از ميان ياران تو انتخاب شوند و بر اساس كتاب خدا حكم كنند. اين براى من و تو بهتر است. از خدا بترس و به حكم قرآن راضى شو اگر اهل قرآن هستى.» [2]

البته معاويه آن قدر نادان نبود كه نداند اميرمؤمنان عليه السلام با اين ظاهرسازيها فريب نمى‌خورد. لابد فكر مى‌كرد مضمون اين نامه‌ها به گوش افراد منافق و كج‌انديش سپاه


[1] - (وَ انْ‌ طائِفَتانِ‌ مِنَ‌ الْمُؤمِنينَ‌ اقْتَتَلوا فَاَصْلِحوُا بَيْنَهُما فَاِنْ‌ بَغَتْ‌ احداهُما عَلَى الْاُخرى فَقاتِلوُا الَّتى تَبْغى حَتى تَفيى ءَ الى امْراللّهِ‌) (حجرات، آيه 8.

[2] - وقعه صفين، ص 493

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست