نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 146
ج- مارقين
اميرمؤمنان
عليه السلام پس از پايان جنگ «صِفَّين» به كوفه بازگشت؛ ولى آنان كه در اوج درگيرى
با تهديد به قتل امام عليه السلام خواستار آتشبس شدند، پس از تعيين حكميّت، شعار
«لا حُكْمَ الّا لِلّهَ» سر دادند، راه خود را از آن حضرت جدا كردند و حدود دوازده
هزار نفر در ناحيهاى به نام «حَرُوراء» [1] اقامت گزيدند و گروه مستقلّ و متشكّلى
به وجود آوردند.
«شَبَث
بنِ رِبْعى» را فرمانده و «عبْدُاللَّهِ بنِ كَوّاء» را امام جماعت خود كردند. [2]
بدين ترتيب، سوّمين حزب مخالف حكومت اميرمؤمنان عليه السلام تحت عنوان «مارقين» يا
«خوارج» شكل گرفت.
ياران
اميرمؤمنان عليه السلام وقتى اين قضيّه را شنيدند، براى آنكه وفادارى مجدّد خويش
را نسبت به امام عليه السلام ابراز نمايند پيمان ديگرى با آن حضرت بستند كه با
دوستان وى دوست و با دشمنانش دشمن باشند؛ ولى خوارج آن پيمان را معصيّت و كفر دانستند
و به شيعيان گفتند: شما و شاميان، همچون دو اسبى كه براى رسيدن به مقصد مسابقه
مىگذارند به سوى كفر پيش دستى كرديد.
در ميان خوارج
اميرالمؤمنين
عليه السلام پس از كنارهگيرى «خوارج» براى آنكه از نزديك با آنان روبهرو شود و
عقدههاى فكرىشان را حلّ كند نخست ابن عباس را به سوى آنان فرستاد. و چون
مىدانست قانع ساختن آنان- به خاطر نداشتن قدرت تجزيه و تحليل- مهارت و بصيرت فوق
العادهاى لازم دارد به ابن عبّاس سفارش كرد در سخن گفتن با آنان عجله نكند و درنگ
كند تا وى بيايد. [3]
ولى با
ورود ابن عبّاس آنان بحث و گفتگو را آغاز كردند. او نيز ناچار به سخن پرداخت و
[1] -حَرُوراء،
در نيم فرسخى كوفه قرار داشت. و به خاطر اقامت آنان در اين نقطه به «حَرُورِيَّه»
معروف شدند (تاريخ يعقوبى،ج2، ص 191
[2] -كامل ابن اثير، ج3، ص
326، و مروج الذهب، ج2، ص 395