نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 157
من امواج
فتنه همه جا را فرا مىگيرد. در آن هنگام قلب برخى از درك حقايق مىايستد و
مىميرد، همانگونه كه تن، مىميرد. در چنين زمانى بعضى افراد شبانگاه مؤمنند، ولى
هنگام صبح كافر مىگردند. در آن وقت نزد خدا مقتول باش (از حقّ دفاع كن هر چند به
قيمت جانت تمام شود اما قاتل و خونريز مباش». [1]
عبداللَّه،
با نقل اين حديث، وضع جامعه آن روز مسلمانان را ترسيم كرد تا شايد پندى براى خوارج
باشد؛ ولى آنان با وضع رقّت بارى دست و پاى او را بستند و پس از شكنجه و آزار،
كنار جوى آب بردند و همانند گوسفندى سرش را بريدند. همسر حاملهاش را نيز كشتند،
شكمش را پاره كردند. و جَنينَش را ذبح نمودند. [2]
قتل
عبداللَّه به قدرى ناجوانمردانه بود كه مورد اعتراض فردى مسيحى قرار گرفت. وى
باغبان بود. پس از مشاهده اين جريان، مقدارى خرما براى آنان برد؛ ولى آنان حاضر
نشدند بدون پرداخت قيمت، خرما را بگيرند. مسيحى گفت: شگفتا! شما فرد بىگناهى
همچون عبداللَّه را مىكشيد و از خوردن خرمايى بدون پرداخت قيمت آن امتناع
مىورزيد! [3]
جنگ با معاويه
امير
مؤمنان عليه السلام پس از سپرى شدن مدت قرارداد (حَكَميّت و همزمان با اجتماع
خوارج كوفه و بصره در «حَرُوراء» تصميم بر جنگ با معاويه گرفت و در سراسر شهر
اعلام آماده باش داده شد. پس از آن، خطبهاى در تحريض و ترغيب مردم به جهاد ايراد
كرد و فرمود:
«اكنون
براى جهاد و حركت به سوى دشمن آماده شويد و بامداد دوشنبه در اردوگاه «نُخَيْلَه»
اجتماع كنيد؛ زيرا ما داوران را برگزيديم كه بر اساس قرآن حكم كنند ولى ديد كه
برخلاف كتاب و سنّت حكم كردند. سوگند به خدا با
[1] - شرح نهج
البلاغه خوئى، ج4، ص 128 و تاريخ طبرى، ج5، ص
81
[2] - شرح نهج البلاغه خوئى، ج4، تاريخ طبرى،
ج5، ص 81، اعيان الشيعة، ج1، ص 522 و
كامل ابن اثير، ج3، ص 341