نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 164
نه راه
پيشروى داشتند و نه راه بازگشت و نيروى سواره كه خوارج مىپنداشتند پشت كردهاند
به همراه دو جبهه چپ و راست كه بطور «گازانبرى» خوارج را در ميان گرفته بودند، با
نيزه و شمشير از آنان پذيرايى كردند و جبهه ميانى لشكر اسلام كه بدون هيچ آسيبى بر
جاى مانده بود، براى تكميل سركوبىشان يورش برد، عَبداللَّهِ بن وَهَب فرمانده
سپاه دشمن و برخى ديگر از فرماندهان، همچون: «ذوُالثُّدْيه» [1]، «اخْنَس طايى» و
«مالِكِ بنِ وَضّاح» با شمشير اميرمؤمنان عليه السلام به هلاكت رسيدند. [2]
خوارج كه
در ميان حلقهاى سخت بسته، گرفتار مانده بودند در كمتر از دو ساعت بسان برگ
درختانِ پاييزى روى زمين ريختند. گويى با يك امر تكوينى به آنان گفته شد: بميريد و
مردند! از ميان چهار هزار نفر تنها نه نفر يعنى به تعداد شهداى سپاه اسلام، جان
سالم بدر بردند و پيشگويى اميرمؤمنان عليه السلام تحقّق يافت.
پيامدهاى جنگ نهروان
اميرمؤمنان
عليه السلام پس از سركوبى خوارج، متوجّه دشمن اصلى، يعنى معاويه شد و در اهميت و
ويژگى مبارزه با خوارج و تحريض و تحريك لشكريان اسلام به جهاد مقدّس عليه معاويه،
و بيم دادن جمعيت از عواقب وخيم حكومت معاويه، خطابهاى ايراد كرد و فرمود:
«اى
مردم! پس از آنكه امواج فتنه در همه جا گسترده شد و هارى آن به آخرين درجه شدّت
رسيد و كسى جرأت نداشت به معركه وارد شود، من بودم كه چشم فتنه را كور كردم.
آگاه
باشيد ترسناكترين فتنهها فتنه بنىاميّه است. فتنهاى است كور و ظلمانى كه
سايهاش همه جا را فرا گيرد ولى بلايش مخصوص نيكوكاران است.
شكنجه
هايشان بر شما طولانى خواهد بود. چندان كه پيروزى شما بر آنان، پيروزى بردگان بر
مالكان خويش و يا پيرو بر پيشوايش مىماند در آن
[1] -وى شخصى
بود كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله او را را ذكر خصوصيّاتش، از جمله، كشتگان
جنگ نهروان شمرده بود تا يكى ازدلايل روشن حقّ و تأييد اميرمؤمنان عليه السلام
باشد