نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 170
تنپرورى
و راحتطلبى را پيشه خود ساختهاند، مشاوران خود از قبيل: «عمروعاص، صحّاكِ بن
قَيْس و بُسْرِ بنِ ارْطاة و ابُوالاعْوَرِ سُلَمّى» را به حضور طلبيد و با آنان
به شور نشست. سرانجام بر اين توافق كردند كه با اعزام سپاهيان به قلمرو حكومتى
اميرمؤمنان عليه السلام آنها را تحت تسلّط خود در آورند.
و از
آنجا كه مصر از اهمّيت ويژهاى برخوردار بود (زيرا به شام نزديكتر بود تا عراق و
اكثر مردم آن ديار از مخالفان عثمان بودند، و از اين جهت معاويه از آنجا نگران
بود.
علاوه بر
اينها مىتوانست در صورت تسلّط بر مصر از افزونى ماليات و نيروى انسانى آنجا بر
ضدّ اميرمؤمنان عليه السلام بهره جويد در صدد بر آمد تا با استفاده از عناصر
طرفدار عثمان در مصر، لشكركشى را از آنجا آغاز نمايد. قبل از اعزام نيروى نظامى،
نامهاى به ياران خود از قبيل: «مِعاوِيةِ بنِ حُدَيج» و «مُسْلَمَةِ بنِ
مُخَلَّد» نوشت و يادآور شد سپاه انبوه من به زودى به ياريتان خواهد شتافت. [1]
سپس
سپاهى در حدود شش هزار نفر به فرماندهى «عمروعاص»- كه از مدّتها هواى فرمانروايى
مصر را در سر مىپروراند- به مصر اعزام كرد. هواداران عثمان نيز از بصره به وى
پيوستند.
عمروعاص
پيش از ورود به شهر، نامهاى به «مُحمَّدِ بنِ ابىبكر» نوشت و از وى خواست قبل از
آنكه به دست سربازان شام كشته شود از مقام خود كنارهگيرى كند و مصر را ترك گويد.
«محمّد»
نامه «عمروعاص» را به ضميمه نامهاى كه معاويه برايش نوشته بود و همچنين نامهاى
كه خود نوشته بود براى امام عليه السلام فرستاد و از آن حضرت يارى خواست.
حضرت
امير عليه السلام در پاسخ نامه محمّد، او را به پايدارى و لزوم محافظت از شهر،
توصيّه كرد و دستور داد: «كَنانَةِ بنِ بِشْر» را كه فردى آزموده و با تجربه و
جنگجوست به سوى مهاجمان بفرستد و افزود: من نيز مردم را بر هر مركبى سوار كرده به
سويت مىفرستم. [2]