نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 25
را به
دست تقدير و شرايط و احوال سپرده است.
پيامبرى
كه در روزهاى نخست دعوت مسأله جانشينى خود را در كنار مسأله رسالتش مطرح مىكند.
پيامبرى
كه وقتى براى چند روز (مدينه را ترك مىكند، فردى را به عنوان جانشين تعيين
مىنمايد.
پيامبرى
كه وقتى «مكّه» را فتح مىكند فورى فردى را به فرماندارى آن مىگمارد. چنين
پيامبرى چگونه ممكن است امّت را سركردان و بدون پيشوا بگذارد؟!
با توجّه
به خطراتى كه پيش بينى مىشد، خطر بازگشت به جاهليّت، خطر منافقان و خطر دشمنان
قسم خورده اسلام از يهود و مسيحيان و
احساس
اين خطرها، مسألهاى نبود كه بر هيچ پيشواى فكرى و سياسى اى پوشيده باشد، چه رسد
به خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله و اين تصور كه آن حضرت على رغم درك خطرات
ناشى از عدم تعيين جانشين، دوست نداشت اسلام را از چنين خطراتى حفظ كند،
نمىتوانيد بر شخصيَّتى چون رسول اكرم صلى الله عليه و آله منطبق باشد.
عكس العمل امام عليه السلام در برابر جريان سقيفه
اجتماع
سقيفه بابيعت عدهاى از انصار و مهاجران با ابوبكر، به پايان رسيد و براى گرفتن
بيهت عمومى رهسپار مسجد شدند. در بين راه عمر در پيشاپيش جمعّيت حركت مىكرد و به
هركس مىرسيد او را وادار به بيعت با ابوبكر مىنمود. [1]
حضرت على
عليه السلام كه هنوز مشغول مراسم كفن و دفن پيغمبر صلى الله عليه و آله بود، از سر
و صداى جمعيت از جريان مطّلع شد، و پس از آنكه استدلال و حجت مهاجران براى شايستگى
خلافت، به او گفته شد (كه آنها به خويشاوندى پيامبر صلى الله عليه و آله و اينكه
خليفه بايد از قريش و از شاخههاى درخت نبوت باشد، احتجاج كردهاند فرمود:
«اينها
به درخت استناد كردند، ولى ميوه و ثمره آن را نابود ساختند.» [2]
دومين
عكس العمل امام عليه السلام پس از دفن پيامبر صلى الله عليه و آله بود. حضرت على
عليه السلام و دومين عكس