responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 35

داد. بلاذرى به نام او تصريح كرده، مى‌گويد: او «رَباح» نود. [1]

پس از اقامه شهادت، على عليه السلام خليفه را به اشتباه خود متوجّه ساخت (زيرا وى از كسى شاهد مى‌خواست كه فدك در تصرف اوست، و مطالبه شاهد از مُتصّرِف (ذِى الْيَدْ بر خلاف موازين قضايى اسلام است و فرمود:

«هر گاه من مدّعى مالى باشم كه در دست ديگرى است. از چه كسى شاهد مى‌طلبى، از من كه مدّعى هستم، يا از آنكه مال تحت تصّرف اوست؟»

ابوبكر گفت: از تو شاهد مى‌طلبم. امام عليه السلام فرمود: مدّتهاست كه فدك در تصرّف ماست، اكنون كه ديگران ادعا مى‌كنند از اموال عمومى است، بايد شاهد بياورند، نه ما. [2]

خليفه درمقابل سخن امام عليه السلام سكوت اختيار كرد، و طبق نقل حلبى، مالكّيت فاطمه عليه السلام را كتباً تصديق كرد، ولى در همين هنگام، عمر وارد شد و گفت: نامه چيست؟ گفت:

مالكيت فاطمه عليه السلام را در ورقه تصديق كرده‌ام. عمر گفت: تو (در آينده به درآمد فدك نيازمندى، زيرا اگر فردا مشركان عرب بر ضدّ مسلمانان قيام كردند، ازكجا هزينه جنگى آنها را تأمين مى‌كنى؟ از اين جهت نامه را گرفت و پاره كرد. [3]

فرو نشستن شورشها

پس از تنفيذ لشكر اسامه توسط ابوبكر كه پيامبر صلى الله عليه و آله در آخرين لحظات حياتش تلاش فراوان در اعزام آن داشت، خليفه و يارانش كوشيدند آشوبها را يكى پس از ديگرى فرو نشانند.

طُلَيْحَه، سَجاح، مُسَيْلَمَه و اياسِ بْنِ عَبْدِاللّه كه هر يك در گوشه‌اى به دعوى پيغمبرى و يا سركشى، برخاسته بودند، كشته شدند، يافرار كردند. شهرها و قبيله‌هاى ساكن جنوب و شرق دوباره به حكم مدينه گردن نهادند؛ زيرا متوجّه شدند كه درگيريهاى داخلى فايده ندارد و مصلحت آنها در اين است كه خود را تابع حكومت مركزى بدانند.


[1] - فتوح البلدان، ص44. در احاديث شيعه، علاوه بر شهود ياد شده، اسْماء بِنْتِ‌ عُمَيْس نيز به عنوان شاهد آورده شده است

[2] - احتجاج طبرسى، ج1، ص122

[3] -اعيان الشيعه، ج1، ص318 به نقل از سيره حلبى

نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران    جلد : 1  صفحه : 35
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست