نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 42
جمع آورى
سيم وزر پرداختند. آنانبردگان را مىخريدند و بكارشان و اميداشتند تا ضمن تأمين
زندگى خود، روزانه مبلغى به ارباب خويش بدهند.
قتل خليفه
فيروز
ايرانى، معروف به ابولؤلؤ مُغِيْرَه بود. او علاوه بر تأمين زندگى خود ناچار بود
روزانه دو درهم بهمغيره بپردازد. وى روزى در بازار، خليفه را ديد و از وى- درباره
مقررى كه اربابش به او تحميل كرده بود- دادخواهى كرد ولى خليفه با بى اعتنايى گفت:
در برابر
كارايى و تخصّص تو، اين مقررى زياد نيست وانگهى شنيده ام تو مىتوانى آسيابى بسازى
كه با باد كار كند. آيا مىتوانى چنين آسيابى براى من بسازى؟
فيروز كه
از بى اعتنايى خليفه ناراحت شده بود گفت: آسيابى براى تو مىسازم كه در شرق و غرب
نظيرى نداشته باشد، و سرانجام درماه ذى الحجة سال 23 هجرت، او را به قتل رسانيد.
شوراى تعيين خليفه!
عمر با
مشاهده علايم مرگ، شش نفر را كه قول او پيامبر صلى الله عليه و آله در دم مرگ از
آنان راضى بود، طلبيد. اينها عبارت بودند از: على عليه السلام، عثمان، طَلحه،
زُبُيْر، سَعد وقّاص و عَبدُ الرّحمن بن عَوْف.
وى پس از
بيان خصوصيّات روحى هر يك از آنان گفت:
«اگر
درمورد تعيين خليفه بعد از من با يكديگر كنار آمديد، از ميوه درخت خلافت، خود و
فرزندانتان مىخوريد و الّا معاويه گوى خلافت را مىربايد.»
سپس
توصيههاى لازم را به طلحه انصارى كرد و افزود:
«اگر
پنج نفر اتفاق نظر پيدا كردند و يك نفر مخالفت كرد و يا چهار نفر در يكطرف بودند و
دو نفر در طرف ديگر، اقليّت را گردن بزن، و در صورت مساوى بودن، حق با آن گروه
خواهد بود كه عبدالرحمن جزء آنهاست . و اگر سه روز گذشت و در هيچ مرحله به توافق
نرسيدند، همه را بكش و مسلمانان
نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 42