نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 45
باند
اموى نيز فرصت را مغتنم شمرده و از ابتداى كار، در تحكيم موقعيّت خويش از هيچ چيز
فرو گذار نكردند.
ابوسفيان
در بدو حكومت عثمان، به امويّان سفارش كرد:
«اى بنى
اميّه! حكومت را بسان توپى دست به دست بگردانيد من هميشه آرزومند بودم كه حكومت
به شما تعلق گيرد و به كودكانتان به ارث رسد.»
بنى
اميّه به توصيّه ابوسفيان، بر آن شدند تا با نفوذ هر چه به داخل دستگاه حكومت،
خلافت را به سلطنت مبدل كنند، تا موروثى ساختن آن در خانواده اموى، ميسّر گردد.
بيت المال مسلمانان
اموال
فراوان كه به عنوان خراج و غنيمت ازمناطق تازه فتح شده به طرف مركز خلافت اسلامى
مىآمد، امتيازى بود كه موقعيّت خليفه سوّم را از دوران خلفاى پيشين جدا مىكرد.
خليفه خود را مجاز مىديد در آنها به اراده خود تصرّف
كند.
خويشان،
اقوام، اعيان قريش و برخى از اعضاى شورى از اين اموال به بخشش برخوردار مىشدند.
استانداران و واليان نيز در سرزمين پهناور خلافت اسلامى بدين روش عمل مىكردند. [1]
مسعودى
مىنويسد:
«هنگامى
كه عثمان كشته شد، صد و پنجاه هزار دينار طلا و يك مليون درهم از اموال شخصى خود
بجاى گذاشت، و ارزش باغهاى او در «وادى الْقرى» و «حُنُيْن» و جاهاى ديگر، صدهزار
دينار طلا بود و داراى گلّه هايى از شتر و اسب بود.» [2]
عثمان
طلاها و نقرههاى بسيارى كه حاكم بصره از بيت المال به نزد او آورده بود، با ظرف،
بين زنان و فرزندان بنى اميه تقسيم كرد. [3]
تمام
غنائمى را كه بالغ بر دو ميلون و پانصد و بيست هزار دينار بود عَبْدُاللّهِ بْنِ
ابى سَرْح،