نام کتاب : تاريخ اسلام در عصر امامت على نویسنده : پژوهشکده سپاه پاسداران جلد : 1 صفحه : 63
مىپروراندند
و چون پس از قتل عثمان، افكار عمومى متوجّه اميرمؤمنان عليه السلام بود و مردم فقط
او را شايسته اين مقام مىدانستند آنها كه از دستيابى به قدرت نا اميد شده بودند،
به بيعت با اميرمؤمنان عليه السلام مبادرت ورزيدند و به ظاهر از همه سبقت گرفتند.
آنان از
اقدام سبقت در بيعت، مىخواستند توجّه دستگاه خلافت را به خودجلب كنند، تا از اين
راه بتوانند به خواستههاى خود دست يابند. ولى بر خلاف انتظار آنان، اميرمؤمنان
عليه السلام آنهارا با ساير مسلمانان، يكسان و برابر قرار داد بدين گونه نقشه آنان
نقش بر آب شد.
يعقوبى
مىنويسد:
«طلحه و
زبير نزد اميرمؤمنان عليه السلام آمدند و گفتند: بعد از پيامبر خدا صلى الله عليه
و آله برما جفا شده است اينك ما را در امر خلافت شريك بگردان.»
امام
عليه السلام فرمود:
«شما در
نيرومندى و پايدارى دو شريك من هستيد و در شدائد و سختيها دو ياور من.» [1]
اين
نخستين عامل بدبينى طلحه و زبير نسبت به دستگاه خلافت بودكه به پيمان شكنى و
سرانجام به پيدايش جنگ «جمل» منجر گرديد.
دومين
عامل اين بود كه اميرمؤنان عليه السلام بيت المال را درميان مسلمانان به طور مساوى
تقسيم مىكرد. اين روش عادلانه امام عليه السلام براى طلحه و زبير قابل تحمّل نبود
تا آنجا كه زبان به اعتراض گشودند و سهم خود را از بيت المال نگرفتند.
اميرمؤمنان
عليه السلام آنان را نزد خود فرا خواند و فرمود: «مگر شما نبوديد كه پيش من آمديد
و خواستيد كه زمام خلافت را به دست گيرم، در صورتى كه من از قبول آن اكراه داشتم؟
مگر
شمابا اختيار خودبا من بيعت نكرديد؟»
گفتند:
آرى. فرمود: پس چه خلافى از من ديدهايد كه راه اعتراض و مخالفت با من را در پيش
گرفتهايد؟
گفتند:
«ما با تو به اميد بيعت كرديم كه در كارهاى مهمّ مشاور تو باشيم، ولى حالا